یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

من نیستم!!!


 صبح روزی پشت در می آید و من نیستم

 قصــــــه دنیا به سر می آید و من نیستم

 یک نفر دلواپســــم این پا و آن پا می کند

 کاری از من بلکه بر می آید و من نیستم

 بعد ها اطراف جای شب نشینی هایمان

 بــوی یک سیگار زرمی آید و من نیستـــم

 خواب و بیداری، خدایا بازهم در می زنند

 نامه هایم از سفر می آید و من نیستــم

 در خیابان، در اتاقم، روی کاغذ، پشت میز

 شعـــر تازه آنقدر مــی آیـــد و من نیستم

 بعد ها وقتی کـه تنها خاطراتم مانده است

 عشق روزی پشت در می آید و من نیستم

 هرچه من تا نبش کوچه می دویدم او نبود

 روزی آخــــر یک نفر مــی آید و من نیستم


میثم امانی



طرز فکر


ماننــد طــــرز فکـــــر شمــا چنــدش آوریـــــم

این واقعیتی است که از سگ هم نجس تریم

خــوکیـم و وحشیـانه تــر از کارهایتـان

در منجـلاب هــرزگــی خــود شناوریم

تنها وظیفه من وتـو بار بـــردن اسـت

فرقـی نــدارد اینکه الاغیـم یا خریــم

دیریست کاه و یونجه به ما دیـر می رسد

جفتک زنان بـــه صاحب خود گرم عرعریم

مـن را به زیـر گام مبادا لگــد کنیــد

کـرمیم و درتفــاله تان غــوطــه وریم

آه ای شغال ! ما سگ زردیم، گوش کن

گفتنـد ازقـدیم ، کـه با هــم بـــــــرادریم



علی اکبر یاغی تباری



سگ محل


خانـم! کــجا نوشته مرا سگ محل کنید

یا اینکه با من اینهمه جنگ و جدل کنید

من بی شما ... که قانعم ! ... اما نمی شود

فــکری بـــــه حـــال وروز دل این غــــزل کنید

دارد سر قرار شما مرگ مـــی رسد

کاری برای مهلت ضرب الاجل کنید

هی ضد حال خورده ام از دست روزگار

کمتر بـرای خنده کســـی را مچل کنید

لطفا به جای بینی و لب های نازتان

طرز نگاه و زخـم زبـــان را عمل کنید

کف کرده ام که مثل عروسک شوم شبی

شاید کــــه عاشقانــه مرا هــــم بغل کنید

شاهد تمام اهل همین کوچه های خیس

باشد - قبـــــــول - مـــــرا سگ محل کنید



رسول کامرانی



خلقت


تو را بــه نیت یک شـعر تازه خلق نمود

همان خدا که مرا بی اجازه خلق نمود

بـــرای خاطر تـــو  فـــرم پیش را  خط زد

مدرن تر شد و یک سبک تازه خلق نمود

برای خلقت من ایده ای جدید نداشت...

سیاه و سرد بــه این رهگذر کشید مرا

کشید گوشه ی یک صفحه ی جدید مرا

سیاه و سرد...سلام مرا جواب نداد

کشید مثــل زمستــان "م.امید" مرا

برای سنجش رنج عذاب های خودش

نگــاه کـــرد بــــه پایین و برگـــزید مرا

تورا ستاره ی آینده های روشن کرد

ولی گذاشت دراین ماضـی بعید مرا

گذشته حلقه زد و دور سینه ام گره خورد

گذشته مـــار سیاهـــی شد و گـــزید مرا

تمام وقتش را صرف خلقت تو نمود

ولـــی چقدر سراسیمه آفرید مرا !



حامد ابراهیم پور



من و تو


چقدر ساختگـــــی بود شعار من و تو

خاک عالم به سر قول و قرار من و تو

هیچ معلوم نشد از چه نژادی هستند

تُف به روی دل بی ایل و تبـار من و تو

گریه کن ابرک معصوم، زمینگیر شدیم

آسمان نیــــز نشد آینــــه دار من و تو

حرف هایی که به هم ردّ و بدل می کردیم

آخرش نیـــــز نخوردند بــــه کــار من و تـــو

چقــــدر زود بریـدی و بـــــــه من بد کـردی

دستخوش! همسفر این بود قرار من و تو؟!

باغ ما مزرعه ی هرزه ترین زمزمه بود

مفتکی هم نمی ارزید بهار من و تــو

آخرین بیت: ببین قافیه را باخته ایم

فحش و نفرین غزل نیز نثار من و تو


علی اکبر یاغی تبار