چقدر ساختگـــــی بود شعار من و تو
خاک عالم به سر قول و قرار من و تو
هیچ معلوم نشد از چه نژادی هستند
تُف به روی دل بی ایل و تبـار من و تو
گریه کن ابرک معصوم، زمینگیر شدیم
آسمان نیــــز نشد آینــــه دار من و تو
حرف هایی که به هم ردّ و بدل می کردیم
آخرش نیـــــز نخوردند بــــه کــار من و تـــو
چقــــدر زود بریـدی و بـــــــه من بد کـردی
دستخوش! همسفر این بود قرار من و تو؟!
باغ ما مزرعه ی هرزه ترین زمزمه بود
مفتکی هم نمی ارزید بهار من و تــو
آخرین بیت: ببین قافیه را باخته ایم
فحش و نفرین غزل نیز نثار من و تو
علی اکبر یاغی تبار
به قول قیصر امین پور "کشته این ایل و تبارم چه کنم؟"
کاشکی آدما به قول و قراراشون پایبند بودن و به راحتی با احساس انسانها بازی نمیکردن ...
ممنون از شعر متفاوتی که گذاشتین.
عالییییییییییییییییییییییییی بود