روزهای تعطیل
سخت تر میگذرد
زیرا که میدانم ...
وقت داری به من بیاندیشی !!!
اما نمی اندیشی...
زندگی می گفت
از هر چیز
مقداری به جا می ماند!
دانه های قهوه در شیشه،
چند سیگار در پاکت،
و کمی درد در آدمی ...
میشوم بی اعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمیدانم هنوز...
دوری از تو میشود منجر به خیلی چیزها
غیر معمولیست رفتار من و شک کرده است
ـ چند روزی میشود ـ مادر به خیلی چیزها
نامه هایت، عکس هایت، خاطرات کهنهات
میزنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست، دارم کمکم عادت میکنم
من به این افکار زجرآور... به خیلی چیزها
میروم هرچند بعد از تو برایم هیچ چیز...
بعدِ من اما تو راحت تر به خیلی چیزها...