ماننــد طــــرز فکـــــر شمــا چنــدش آوریـــــم
این واقعیتی است که از سگ هم نجس تریم
خــوکیـم و وحشیـانه تــر از کارهایتـان
در منجـلاب هــرزگــی خــود شناوریم
تنها وظیفه من وتـو بار بـــردن اسـت
فرقـی نــدارد اینکه الاغیـم یا خریــم
دیریست کاه و یونجه به ما دیـر می رسد
جفتک زنان بـــه صاحب خود گرم عرعریم
مـن را به زیـر گام مبادا لگــد کنیــد
کـرمیم و درتفــاله تان غــوطــه وریم
آه ای شغال ! ما سگ زردیم، گوش کن
گفتنـد ازقـدیم ، کـه با هــم بـــــــرادریم
علی اکبر یاغی تباری
نمیدونم بدی ها تا کجا میخوان پیش برن ...؟
شعر پر معنا و مفهومی بود و از حقیقت تلخی سخن می گفت.
جالب بود ، ممنونم.
سلام.
جملاتی که میگی فوق العادس. ممنون
به منم سر بزن
ممنون