مثل قالی نیمه تمام به دارم کشیده ای یا ببافم، یا بشکافم
اول و آخر که به پای تو می افتم...
وقتایی که چای تازه دم را بی هوا دو تا میریزی...
در انتظار فرصت عمری تباه کردم
فرصت جوانیم بود من اشتباه کردم...
انگشتانم را فرو می برم درچشمانم، این سد اگر فرو بریزد، دنیا را آب خواهد برد!
دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره خورده ی دو آدم خیره می ماند !