من که تسبیح نبودم تو مرا چرخاندی
مشت بر مهره ی تنهایی من پیچاندیآیینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده استنیاز عاشقان
معشوق را بر ناز می دارد
تو سر تا پا وفا بودی،
تو را من بی وفا کردم...
پ ن : تقدیم به او که به رسم جاده ها دور است
اما به رسم دل با او هیچ فاصله ای نیست...
تو ازنجابت صدها بهار لبریزی