طاقت بیار طاقت بیار تو این روزای انتظار طاقت بیار طاقت بیار تو سردی شبای تار طاقت بیار و قلبتو به دست تنهایی نده فانوس چشماتو ببر به این شبای غم زده روزای خوبو جا نذار تو سختی های روزگار ... نگو شکستی نگو بریدی منم مث تو دلم گرفته باید بمونی طاقت بیاری تو روزگاری که غم گرفته
سلام زیبا بود از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید آدمیت مرد گرچه آدم زنده بود از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند آدمیت مرده بود بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب گشت و گشت قرنها از مرگ آدم هم گذشت ای دریغ آدمیت برنگشت قرن ما روزگار مرگ انسانیت است... فریدون مشیری
سماع از بهر جان بیقرارست سبک برجه چه جای انتظارست مشین این جا تو با اندیشه خویش اگر مردی برو آن جا که یارست مگو باشد که او ما را نخواهد که مرد تشنه را با این چه کارست که پروانه نیندیشد ز آتش که جان عشق را اندیشه عارست مولوی » دیوان شمس » غزلیات
سلام بعد از کامنت قبلیم یادم افتاد که با یکم سربسر شما گذاستن(با دست مایه کردن این پست تک بیتی) یه پستم ما بچسبونیم تا تنور داغه!اشکالی که نداره؟اگه نپسندیدید.بفرمایید تا با کمال رغبت حذفش کنم. آرزو می کنم همه انتظارات شما به شیرینی تحقق پیدا کنند.
× با خط آبی بروز بخند ×
وبلاگی متفاوت
www.blueline.blogsky.com
آشق !
از این به بعد اینگونه بنویسید ! چون همیشه سرش کلاه می رود . . .
چقدر پنجره را بی بهار بگذاری؟
و یا نیایی و چشم انتظار بگذاری
مگر قرار نشد شیشه ای از آن می ناب
برای روز مبادا کنار بگذاری؟
طاقت بیار طاقت بیار تو این روزای انتظار
طاقت بیار طاقت بیار تو سردی شبای تار
طاقت بیار و قلبتو به دست تنهایی نده
فانوس چشماتو ببر به این شبای غم زده
روزای خوبو جا نذار تو سختی های روزگار
...
نگو شکستی نگو بریدی منم مث تو دلم گرفته
باید بمونی طاقت بیاری تو روزگاری که غم گرفته
وبلاگ بسیار خوبی دارید
جملات قابل تأمل
و انتخاب دقیق
امیدوارم همواره موفق باشید
دلم درد میکند ....
انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی....
عزیزم وبلاگ بسیار زیبایی داری با احازت تصمیم گرفتم از امروز ژایه ثابت وبلاگت باشم امیدوارم همیشه موفق باشی
به منم سر بزن
age eftekhar midi ye sar bbehem bezan reza khan.
عمیق ترین درد در زندگی دلبستن به کسی است که بدانی هرگز به تو تعلق ندارد...
سلام زیبا بود
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
آدمیت برنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است... فریدون مشیری
یادمان باشد شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که دیدار صبح فردا ممکن نباشد...پس محبت هایمان را برای فرداها ذخیره نکنیم...
ممنون رضا جان خیلی جالب بود.مرسی
این روزها هیچ دری برایم باز نیست
.
.
.
جز در پاکت سیگارم
وب خوبی داری به وب منم سر بزن
سلام چطوری پسر وب جالبی داری به شرط اینکه قالبتو عوض کنی دادا
دادا واژه ایست اصفهانی به معنای عزیز
سماع از بهر جان بیقرارست
سبک برجه چه جای انتظارست
مشین این جا تو با اندیشه خویش
اگر مردی برو آن جا که یارست
مگو باشد که او ما را نخواهد
که مرد تشنه را با این چه کارست
که پروانه نیندیشد ز آتش
که جان عشق را اندیشه عارست
مولوی » دیوان شمس » غزلیات
سلام بعد از کامنت قبلیم یادم افتاد که با یکم سربسر شما گذاستن(با دست مایه کردن این پست تک بیتی) یه پستم ما بچسبونیم تا تنور داغه!اشکالی که نداره؟اگه نپسندیدید.بفرمایید تا با کمال رغبت حذفش کنم.
آرزو می کنم همه انتظارات شما به شیرینی تحقق پیدا کنند.
میدانم انتظار روزی به پایان میرسد
ترسم از آن است که دیگر در آن روز زیبا من نباشم
سلام وبلاگت خیلی جالبه....از بعضی شعراش خوشم اومد به منم سر بزن خوشحال میشم
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است
و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد