گاهی شعر ندارم برایت
بنویسم
خودِت باید باشی
....
تو منو شعر...چه شود!
عشق ! همیشه در مراجعه است...
چقدر دلم هوایت را می کند حالا که دگر هوایم را نداری...!
خب من هزارتا کار دارم !!!!!!!!!!!
خوشم نیومد!
خیلی غمگینه... حرف دله دیگه....... نشست به دلم...
من اگر پیامبر بودم رسالتم شادمانی بود بشارتم ازادی و معجزه ام خنداندن کودکان..نه از جهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم ...تنها می آموختم اندیشیدن را و *انسان*بودن را.چارلی چاپلین
زیبا بود
آخ که راست گفتیوقتی که دلتنگی و هیچ متنی پیدا نمیشه که گویای حس عمیق دلتنیگت باشه باید خودش باشه تا ببینه که چه جوری با دیدنش گل از گل آدم می شکفه
اره واقعا حرفه دله
تو منو شعر...
چه شود!
عشق ! همیشه در مراجعه است...
چقدر دلم هوایت را می کند
حالا که دگر هوایم را نداری...!
خب من هزارتا کار دارم !!!!!!!!!!!
خوشم نیومد!
خیلی غمگینه... حرف دله دیگه....... نشست به دلم...
من اگر پیامبر بودم
رسالتم شادمانی بود بشارتم ازادی و معجزه ام خنداندن کودکان..
نه از جهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم ...
تنها می آموختم اندیشیدن را و *انسان*بودن را.
چارلی چاپلین
زیبا بود
آخ که راست گفتی
وقتی که دلتنگی و هیچ متنی پیدا نمیشه که گویای حس عمیق دلتنیگت باشه باید خودش باشه تا ببینه که چه جوری با دیدنش گل از گل آدم می شکفه
اره واقعا حرفه دله