یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

رازداری


رازداری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن

با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایه ی دلگرمی هر جمع مکن

به گناهی که نکردم، به کسی باج مده
آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن

ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت...
این همه هرزه ی آلوده نظر جمع مکن!

" آخرین شاخه ی تو، سهم عقابی چو من است...
روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن "

تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت
روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن


کاظم بهمنی



نظرات 3 + ارسال نظر
بهنام 1393/06/19 ساعت 12:54 ق.ظ

سلام .

دقایق طولانی ای روی مفهوم شعر فکر کردم .
نمیدونم تا چه اندازه برداشتم از شعر ارزشمند بود؟ البته این توانایی قلم شاعره که برای مخاطبین مختلف ، مفاهیمی متفاوت داشته باشه .
فقط :
انگار قبل از اینکه بخوای واژه ها رو با کمک ادبیات معنی کنی ، باید درون شاعر رو درک کنی ....

از پست زیباتون ممنونم.

ناهید 1393/06/21 ساعت 04:51 ق.ظ

خداااااااااااااا

یک نفس 1393/06/22 ساعت 03:22 ق.ظ http://yeknafas.persianblog.ir

خیلی قشنگ بود مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد