سلام.
خیلی روی این پست موندم.
به طور یقین روزهای بد قابل تحمل تر از سالهای بد هستن.
شاید یه روزی گفتیم : دیگه روزی وجود نداره که حال خوشی نداشته باشیم!
متن جالبی بود. ممنونم.
سلام دیونه ، چقد ر دیونه ای که به وبلاگت گفتی یادداشت های یک دیوانه ، دیوانگی هم عالمی داره مگه نه . من هم تازگی ها دیوانه تر شده ام . دیوانه حالش خوبه نه بد . وقتی دیونه بشی تو حالت خوبه و همه حالشون بد . چون دیگه تو دل به دلت دادی و بقیه دیگه هیچ غلطی نمی تونند برای به زنجیر کشیدن دلت بکنند .
سلام دیوانه . دیوانگی بزرگترین شجاعت دنیاست و عاشق شدن دیوانه کننده ترین شیرینی دنیاست که تا برسی هیچی دیگه برات نمونده نه زیبایی نه غرور نه من ،همه چیزت فقط اونه حتی چهرت برای اون زیبا می شه و لبهات فقط برای اون می خند ه . دیوانه تبریک تو تونستی به همه برسونی که من می خوام خودم برای خودم زندگی کنم . چه شجاعتی
تو تموم سال هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که باید سال ها بگذره تا بتونم حتی نزدیکترین کسانم رو بشناسم.
تو تموم ماه هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که باید ماه ها تلاش کنم تا خود واقعیمو به دیگران بشناسونم.
تو تموم هفته هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که هفته ها وقت لازمه تا درد زخمی که بر دل میشینه کمی التیام پیدا کنه.
تو تموم روزهایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد شاید روزی برسه که از دیدن فردا بیزار بشم.
تو تموم ساعاتی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که می شه ساعت ها در میان جمع بود و باز احساس غربت کرد.
تو تموم دقایقی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که بیش از دقایقی از کسی متنفر بشم.
تو تموم ثانیه هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که میشه ثانیه به ثانیه زندگی کرد و از زندگی لذت برد.
شاید اگر تموم این افکار توی همون بچگی به ذهنم رسیده بود...برای پا گذاشتن به دنیای بزرگا اینقدر عجله نمی کردم و بچه می موندم.
بار خدایا! به ما کمک کن تا بتونیم در لحظه زندگی کنیم و از ذره ذره زندگی لذت ببریم...غصه خوردن رو به فردا موکول کنیم ...فردایی که هیچ وقت نخواهد اومد.
سلام تحلیل متفاوت فیلم گذشته ، شباهت گزینه های روی میز آمریکا با گزینه های روی میز معلما و روزگار سپری شده سالنهای خاک گرفته سینمای ایران ، صندوق خالی جشن عاطفه ها در مدرسه و همه ی اتفاقات بامزه ای که در یک دبیرستان دخترانه می گذرد را در وبلاگ " مدرسه دخترا " بخوانید. به قول خانم ارمغان فشمی (دختر ترشیده سابق) عنوان وبلاگ ما آدم را یاد وبلاگهای لوسی می اندازد که پر هستند از عجیجم و عجقم و ... اما در وبلاگ ما از این لوس بازیا اثری نمی بینید.تضمینی تضمینی. یادداشت " همه چی برعکسه" وبلاگ هم بعنوان تیتر یک سایت "لینک زن" انتخاب شد.معروف شدیم رفت! یادداشت بعدیمان هم ان شاءالله سری "تذکره المعلمات فی مدرسه البنات" است که از مدیر شروع می کنیم.باید قبلش یادداشت های مرحوم گل آقا را در این زمینه پیدا کنیم و درس بگیریم بعدش. چرا دروغ؟ این یک پیام کاملا تبلیغاتی است و یادم هم نیست قبلا وبلاگ شما را خواندم یا نه ، اما دور از جون مگر شما محتاج نظرات الکیی هستین که بگوید " وای چه وبلاگ قشنگی داری" به من هم سر بزن. دعوت ما یک دعوت محترمانه از شماست.تشریف آوردین قدمتان روی چشم.نیاوردین هم انتظاری نیست و تازه باید پوزش هم بخواهیم که وقتتان را با خواندن این پیام تبلیغی گرفته ایم.والا!
عالیه فوق العادست نوشته هات رضاجان
سلام.
خیلی روی این پست موندم.
به طور یقین روزهای بد قابل تحمل تر از سالهای بد هستن.
شاید یه روزی گفتیم : دیگه روزی وجود نداره که حال خوشی نداشته باشیم!
متن جالبی بود. ممنونم.
این یعنی روزهای بد هنوز هستن اما کمتر شدن
دمت گرم داش رضا
salha
mah ha
rooz ha
faqat lahzati kootah baram moonde k hale khoobi nadaram
مگه چند سالته؟
بیهوده مشت به شیشههای این قطار میکوبی !
بیهوده صدایت را
به آنسوی پنجره پرتاب میکنی
ما .................
بازیگران یک فیلم صامتیم
سلام دیونه ، چقد ر دیونه ای که به وبلاگت گفتی یادداشت های یک دیوانه ، دیوانگی هم عالمی داره مگه نه . من هم تازگی ها دیوانه تر شده ام . دیوانه حالش خوبه نه بد . وقتی دیونه بشی تو حالت خوبه و همه حالشون بد . چون دیگه تو دل به دلت دادی و بقیه دیگه هیچ غلطی نمی تونند برای به زنجیر کشیدن دلت بکنند .
سلام دیوانه . دیوانگی بزرگترین شجاعت دنیاست و عاشق شدن دیوانه کننده ترین شیرینی دنیاست که تا برسی هیچی دیگه برات نمونده نه زیبایی نه غرور نه من ،همه چیزت فقط اونه حتی چهرت برای اون زیبا می شه و لبهات فقط برای اون می خند ه . دیوانه تبریک تو تونستی به همه برسونی که من می خوام خودم برای خودم زندگی کنم . چه شجاعتی
مــیــدونــی تــلـــخ تــــریـــن درد چــیـــــه ...؟
تــو بـخــوای ...
اونـــم بــخــواد ...
ولــی دنـیــا نــخــواد
تو تموم سال هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که باید سال ها بگذره تا بتونم حتی نزدیکترین کسانم رو بشناسم.
تو تموم ماه هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که باید ماه ها تلاش کنم تا خود واقعیمو به دیگران بشناسونم.
تو تموم هفته هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که هفته ها وقت لازمه تا درد زخمی که بر دل میشینه کمی التیام پیدا کنه.
تو تموم روزهایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد شاید روزی برسه که از دیدن فردا بیزار بشم.
تو تموم ساعاتی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که می شه ساعت ها در میان جمع بود و باز احساس غربت کرد.
تو تموم دقایقی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که بیش از دقایقی از کسی متنفر بشم.
تو تموم ثانیه هایی که بچه بودم...هیچ وقت به ذهنم خطور نکرد که میشه ثانیه به ثانیه زندگی کرد و از زندگی لذت برد.
شاید اگر تموم این افکار توی همون بچگی به ذهنم رسیده بود...برای پا گذاشتن به دنیای بزرگا اینقدر عجله نمی کردم و بچه می موندم.
بار خدایا! به ما کمک کن تا بتونیم در لحظه زندگی کنیم و از ذره ذره زندگی لذت ببریم...غصه خوردن رو به فردا موکول کنیم ...فردایی که هیچ وقت نخواهد اومد.
خسته شدم از این همه۰توی دلم پر از غمه.ازآدما که بگذریم.اونوقت یه جای مبهمه.یه جا که توش فقط تویی.
سلام
تحلیل متفاوت فیلم گذشته ، شباهت گزینه های روی میز آمریکا با گزینه های روی میز معلما و روزگار سپری شده سالنهای خاک گرفته سینمای ایران ، صندوق خالی جشن عاطفه ها در مدرسه و همه ی اتفاقات بامزه ای که در یک دبیرستان دخترانه می گذرد را در وبلاگ " مدرسه دخترا " بخوانید.
به قول خانم ارمغان فشمی (دختر ترشیده سابق) عنوان وبلاگ ما آدم را یاد وبلاگهای لوسی می اندازد که پر هستند از عجیجم و عجقم و ... اما در وبلاگ ما از این لوس بازیا اثری نمی بینید.تضمینی تضمینی.
یادداشت " همه چی برعکسه" وبلاگ هم بعنوان تیتر یک سایت "لینک زن" انتخاب شد.معروف شدیم رفت!
یادداشت بعدیمان هم ان شاءالله سری "تذکره المعلمات فی مدرسه البنات" است که از مدیر شروع می کنیم.باید قبلش یادداشت های مرحوم گل آقا را در این زمینه پیدا کنیم و درس بگیریم بعدش.
چرا دروغ؟ این یک پیام کاملا تبلیغاتی است و یادم هم نیست قبلا وبلاگ شما را خواندم یا نه ، اما دور از جون مگر شما محتاج نظرات الکیی هستین که بگوید " وای چه وبلاگ قشنگی داری" به من هم سر بزن. دعوت ما یک دعوت محترمانه از شماست.تشریف آوردین قدمتان روی چشم.نیاوردین هم انتظاری نیست و تازه باید پوزش هم بخواهیم که وقتتان را با خواندن این پیام تبلیغی گرفته ایم.والا!
باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند
بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند
نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند
هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند
هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند
حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند
آیینه های دور و برم را شکسته اند
گل های قاصدک خبرم را نمی برند
پای همیشه ی سفرم را شکسته اند
حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو
با سنگ ِ حرف ِ مُفت ، سرم را شکسته اند
بنویس
بنویس و هراس مدار
از آن که غلط میافتد.
بنویس و
پاک کن
همچون خدا که هزاران سال است
مینویسد و پاک میکند
و ما هنوز زندهایم
در انتظار پاک شدن
و بر خود میلرزیم
سلام دوست عزیز خواهش میکنم یه مطلب جدید تو سایتت بنویس تا بدونیم حداقل زنده ای
سلام دوست عزیزم من شمارو لینک کردم ممنون میشم اگه لینکم کنید
like
اینو خیلی دوس داشتم... عالی
sar bezan
mamnoon
چه مقایسه خوبی