یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

دلیل بودن تو

هر کسی دوتاست .

و خدا یکی بود .

و یکی چگونه می توانست باشد ؟

هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست .

و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت .

عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند .

خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد .

و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد .

و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد .

و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند .

و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور .

اما کسی نداشت ...

و خدا آفریدگار بود .

و چگونه می توانست نیافریند .

زمین را گسترد و آسمانها را برکشید ...

و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .

و با نبودن چگونه توانستن بود ؟

و خدا بود و با او عدم بود .

و عدم گوش نداشت .

حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .

و حرفهایی است برای نگفتن ...

حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند .

و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ...

و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت .

درونش از آنها سرشار بود .

و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟

و خدا بود و عدم .

جز خدا هیچ نبود .

در نبودن ، نتوانستن بود .

با نبودن نتوان بودن .

و خدا تنها بود .

        هر کسی گمشده ای دارد .

                             و خدا گمشده ای داشت ...

گفتم بهار

گفتم بهار
خنده زد و گفت
 
ای دریغ
 
دیگر بهار رفته نمی آید
گفتم پرنده ؟
گفت اینجا پرنده نیست
اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست
 
گفتم
درون چشم تو دیگر ؟
گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست
 
اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست . . .

 

از : حمید مصدق

کاریکلماتور



پرویز شاپور و همسرش فروغ فرخزاد



از دیدگاه ویکی پدیا  :


کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشته‌های پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شده‌است.


***


مادر «شاپور» می‌گفت: «60 سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرف‌های ناحساب شاپور که با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در می‌آورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:



- به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.


- هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.


- گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.


- زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود.


- برای مردن عمری فرصت دارم.


- در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد.


- رد پای ماهی نقش بر آب است. 


- گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند.




ودر آخر این پست میخوام این وبلاگ را معرفی کنم حضور مخاطبان عزیز که نویسنده اینگونه در باره خودش توضیح داده :این وبلاگ، مجموعه‌ ایست از کاریکلماتورها وحرف های بی حساب کوچه پس‌کوچه‌های دلم، شاید بتوانم صورتت را بخندانم و مهمان لبخندتو باشم.


ورود به وبلا گ سهراب گل هاشم


برچسب ها : کاریکلماتور,کاریکلماتورهای شاپور,کاریکلماتورهای پرویز شاپور,