-
قاصدک غم دارم
1388/12/19 20:42
غم آوارگی و دربدری، غم تنهایی و خونین جگری قاصدک وای به من همه از خویش مرا می رانند، همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند مادر من غم هاست،مهد و گهواره ی من ماتم هاست، قاصدک دریابم! روح من عصیان زده و طوفانیست، آسمان نگهم بارانیست قاصدک غم دارم،غم به اندازه سنگینی عالم دارم، غم من صحراهاست،افق تیره او ناپیداست قاصدک دیگر...
-
اینجا غریبه بودم
1388/12/19 20:38
اینجا غریبه بودم، اهل زمین نبودم با روح بی شکیبم هرگز عجین نبودم از جنس موج بودم،رفتن گناه من شد خود را شکستم اما ساحل نشین نبودم باید گناهمان را بر شانه می نوشتند پربود شانه هایم هرچند این نبودم من آخرین شروعم برگرد باورم کن عصیان گرفته روحم اهل یقین نبودم باری است روی دوشم از افترا و تهمت یا من در اشتباهم یا خرده...
-
آوار می شوم !
1388/12/06 22:01
شکستنی تر از آنم که در پی سنگی باشی... تلنگری بزن... آوار می شوم !
-
من به آمار زمین مشکوکم
1388/12/06 21:58
من به آمار زمین مشکوکم اگر این سطح پر از آدمهاست پس چرا این همه آدم تنهاست !
-
تو برخواهی گشت
1388/12/06 21:48
به شقایق سوگند که تو برخواهی گشت من به این معجزه ایمان دارم ... " منتظر باید بود تا زمستان برود، غنچه ها گل بکنند ... "
-
دوباره
1388/12/06 21:47
دوباره دست هایم را می گیری دوباره پرواز می دهی مرا حوالی خیالت ولی دوباه یک بال مانده تا اوج دست هایم را رها می کنی تا در حسرت دیدن اوج احساست به قعر خیالت سقوط کنم
-
نمی خواهم...
1388/12/06 21:44
نمی خواهم به جز من دوستدار دیگری باشی برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمی خواهم کسی نامش به لب های تو بنشیند نمی خواهم صفای خنده ات را دیگری بیند نمی خواهم کسی یادت شود در پهنه ی هستی نمی خواهم به غیر از من بگیرد دست تو دستی نمی خواهم کسی جز من به یار من سخن گوید اگر چه قاصد من باشد و پیغام من گوید نمی خواهم که نقش...
-
چه فرقی می کند...
1388/12/06 21:39
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟ یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد...
-
تک بیتی...
1388/12/04 15:19
همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت ، این یار قدیمی چه وفایــی دارد ... باغبان در را نبند من فرد گلچین نیستم من اسیر یک گلم دنبال هر گل نیستم. هر که در سینه دلی داشت به دلـداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز نا له پنداشت که در سینه ی ما جا تنگ است رفت و برگشت سراسیمه که دنیا تنگ است آنروز که کارِ همه میساخت...
-
شعرهای زیبا
1388/12/03 13:43
گرچه در عشق تو چندیست مردد هستم باز بین همه عشاق سر آمد هستم تو به دنبال رسیدن به نباید هایی من به فکر شدن هر چه که باید هستم گفته ای خوبی و من بد شده ام حرفی نیست خوب من باش و حلالم کن اگر بد هستم با همه خوب و بدم باز قبولم داری یا که از چشم تو افتاده ام و رد هستم دل بریدن ز نگاه تو محال است محال گرچه در عشق تو...
-
دانلود آهنگ یار دبستانی با صدای فریدون فروغی
1388/11/21 15:22
شعر و ترانه یار دبستانی در سال 58 برای فیلم « از فریاد تا ترور» که نام اولیه آن یاردبستانی بود، توسط منصور تهرانی ، نویسنده و کارگردان فیلم ساخته شد. این ترانه با صدای « فریدون فروغی » برای تیتراژ فیلم – برای اولین بار- اجرا گردید. این فیلم که دارای مضمونی انقلابی و اعتراضی نسبت به فضای قبل از انقلاب و یادآور استبداد...
-
همین روزا مسافرم
1388/11/20 22:46
گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم «باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره میره یه دنیا خاطره پشت...
-
سنگ قبر
1388/11/20 22:44
بر سنگ قبر من بنویسـید خسته بود اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود چشمان او که دائم از اشک شسـته بود بر سنگ قبر من بنویســید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمر...
-
آنجا که دیگران می ایستند...
1388/11/20 22:42
آنجا که دیگران می ایستند ما راه می رویم و آنجا که دیگران راه می رند ما می ایستیم تا بدبختی مردمی را شاهد باشیم که هر روز با خودشان راه می روند.
-
و زن آفریده شد...
1388/11/20 22:41
دستی به گِل کشیدی و تن آفریده شد بعد از کمی تمام بدن آفریده شد یک کاسه آب و چرخ ، که می چرخد و بر آن اندام خیس دلبر من آفریده شد آرام با دو دست خودت حلقه می زدی تا اینکه سر به روی بدن آفریده شد ساکت نشسته بودی و شیطان به صورتش ناخن کشید و بعد دهن آفریده شد آنوقت روبروی تو خندید و گفت : آه ! یک اشتباه کردی و زن آفریده...
-
نگاه شما
1388/11/17 16:31
در تصویر بالا چه می بینید؟ وقتی تصمیمتون رو گرفتید، روی ادامه مطلب کلیک کنید. لابد 2 نفر رو در حال عشقبازی دیدید؟! جالبه بدونید که تحقیقات نشون داده که بچه ها به هیچ عنوان اون 2 نفر رو که شما دیدید پیدا نمی کنن چون اونا هیچ تجربه مشابهی رو نداشتن. بچه ها در عکس بالا 9 دلفین کوچیک و بزرگ رو دیدن. پس اینجا به شما ثابت...
-
سارقان در پوشش مأمور سرقت می کنند...
1388/11/17 16:25
شیره را از حبه ی انگور سرقت می کنند شهد را از لانه ی زنبور سرقت می کنند دست مالیدم به خود، چیزی سر جایش نبود! سارقان بی پدر بدجور سرقت می کنند! احتیاجی نیست از دیوار و در بالا روند سارقان با "کنترل از دور" سرقت می کنند عده ای راحت میان مبل خود لم می دهند از طریق عده ای مزدور سرقت می کنند روز روشن، زنده ها را...
-
می روم... یا نمی روم....
1388/11/15 19:45
تجریش می روید!؟ .. نه آقا نمی روم دربند می روید!؟ … نه بابا نمی روم با این لکنته ای که امانت گرفته ام اصلا به سمت عالم بالا نمی روم راهم جنوب شهر ، خیابان عاشقیست در کوچه های سرد شماها نمی روم پشت تمام هستی خود ، ایست می کنم بی دسته گل به دیدن لیلا نمی روم گفتم به مادرم که اگر چه مخالفی با من بیا به جان تو تنها نمی...
-
غیر از وفــا تـــمام صفات بشــر سگی ست!
1388/11/15 19:33
دنیا پر از سگ است جهان سر به سر سگی ست غیر از وفــا تـــمام صفات بشــر سگی ست! لبخند و نان به سفره ی امشب نمی رسد پایــان ماه آمد و خــلق پدر سگی ست از بوی دود و آهن و گِل مست می شود در سرزمین من عرق کارگر سگی ست جنــگ و جــنون و زلــزله؛ مــرگ و گرســنگی اخبار یک ، سه ، چار، دو ،تهران، خبر سگی ست آهنگ سگ ترانه ی سگ...
-
من شاعرم، چه طوری خودسانسوری کنم؟
1388/11/15 19:31
من؟! حرف مفت؟! کی زده ام؟! «زد» چه صیغه ایست؟ من هیچ وقت حرف بدی … «بد» چه صیغه ایست ؟ آدم همین که پا به دل «جامــعه» گذاشت، شاید درست و راست نفهمد چه صیغه ایست یعنی به باب میــل شــما زندگی کنم ؟ آن هم به زور باید،«باید» چه صیغه ایست؟ این زندگی به «قد» خودش ظلم می کند آنقدر که نفهمیدم «قد»چه صیغه ایست! بعد از چقدر...
-
ما که قصد برادری داریم!
1388/11/15 19:24
شکر ایزد فن آوری داریم صنعت ذره پروری داریم از کرامات تیم ملی مان افتخارات کشوری داریم با " نود" حال می کنیم فقط بس که ایراد داوری داریم وزنه برداری است ورزش ما چون فقط نان بربری داریم می توانیم صادرات کنیم بس که جوک های آذری داریم برف و باران نیامده به درک ما که باران کوثری داریم ! گشت ارشاد اگر افاقه نکرد...
-
سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه !
1388/11/14 22:03
سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه دور سر هلهله و هاله*ی شاهین اجل ما به سرگیجه...
-
آیا میدانید 2
1388/11/14 21:52
- زالو یک بار 2 تا 3 سانتیمتر مکعب خون می مکد و بعد از آن یک سال تمام چیزی نمی خورد. - شاخ کرگدن گرچه شبیه استخوان است اما در واقع توده ای از موهایی است که محکم درهم تنیده شده اند. - زمانی که گورخرها گله ای کنار هم می ایستند با خط های بدنشان در همدیگر ادغام می شوند و این موضوع حیوانات درنده را برای شکار آنها گمراه می...
-
آیا میدانید !!!
1388/11/12 18:43
آیا میدانید زرتشت یعنی ستاره زرین! آیا میدانید قطر شاهرگ گردن ۶ میلیمتر میباشد آیا میدانید ناخن انگشت میانی سریعتر از دیگر انگشتها رشد میکند آیا میدانید نروژ سومین کشور صادر کننده نفت میباشد آیا میدانید با برداشتن تخمدانها عمر بیمار بطور متوسط ۸ سال کمتر میشود آیا میدانید اسکنر ۴۸ سال پیش اختراع شده است آیا میدانید...
-
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟
1388/11/11 15:24
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟ بی وفا، بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا ؟ عمر ما ار مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ؟ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا ؟ وه که با این عمر...
-
حال من بد نیست غم کم می خورم...
1388/11/11 15:16
حال من بد نیست غم کم می خورم کم که نه! هر روز کم کم می خورم آب می خواهم، سرابم می دهند عشق می ورزم عذابم می دهند خود نمی دانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی؟ آفتاب!!!! خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند دشنه ای نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد یک شبه بیداد آمد...
-
خنده به ما نیومده...
1388/11/10 17:17
دلم گرفته آسمون نمیتونم گریه کنم شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم! انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده آخ,داره باورم میشه خنده به ما نیومده....!
-
ز مردم دین و ایمان را گرفتند.
1388/11/08 13:38
قلم چرخید و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ایران را گرفتند همه ازحجرهها بیرون خزیدند به سرعت سقف و ایوان را گرفتند گرفتند و گرفتن کارشان شد هرآنچه خواستند آن را گرفتند به هر انگیزه و با هر بهانه مسلمان، نامسلمان را گرفتند سراغ سفره ها، نفتی نیامد ولیکن در عوض نان راگرفتند یکی نان خواست بردندش به زندان از آن بیچاره دندان...
-
دانلود کتاب مثنوی معنوی
1388/11/07 15:18
با سلام به رفقای عزیز امروز شش دفتر مثنوی معنوی را بصورت pdf برای دانلود آماده کردم دانلود دفتر اول دانلود دفتر دوم دانلود دفتر سوم دانلود دفتر چهارم دانلود دفتر بنجم دانلود دفتر ششم توضیحات : مثنوی معنوی نام کتاب شعری از مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر و صوفی پارسیگو است. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و...
-
علی کوچولو دیگه کوچیک نیست...
1388/11/03 12:39
علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست خوشحال نمی شه، با نمره ی بیست دیپلم گرفته، سربازی رفته، دنبالِ کاره، هفته به هفته مادرش قرض داره، ته برج دائم کم میاره، رخت می شوره، بند می ندازه، غم داره بی اندازه، با بد و خوب می سازه. تنها دلش می خواد علی باز بشه کلاسِ اولی... وای، وای، وای... علی کوچولو، دیگه کوچیک نیست دنیاش مثل اون...