یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

دانلود آهنگ یار دبستانی با صدای فریدون فروغی




شعر و ترانه یار دبستانی در سال 58 برای فیلم « از فریاد تا ترور» که نام اولیه آن یاردبستانی بود، توسط منصور تهرانی ، نویسنده و کارگردان فیلم ساخته شد. این ترانه با صدای « فریدون فروغی » برای تیتراژ فیلم – برای اولین بار- اجرا گردید. این فیلم که دارای مضمونی انقلابی و اعتراضی نسبت به فضای قبل از انقلاب و یادآور استبداد فرهنگی است عمده شهرت خود را مدیون آواز متن فیلم با عنوان «یار دبستانی» است. پیام شعر ترانه دعوت به مبارزه و نمادی از مبارزات ارزشی خاطره انگیز است.

فیلم که در حال و هوای آن دوران تأثیر گذار بود، در سال 1359 با نمایش عمومی در تهران و شهرستانها بر روی پرده سینماها رفت و با استقبال عمومی مواجه شد. اما پس از مدتی به دلایلی فیلم توقیف و از طرف نهادهای نظارتی وزارت فرهنگ و ارشاد به کارگردان اعلام می شود که صدای فریدون فروغی را حذف کند و حتی اجازه انتشار کاست ترانه با صدای فروغی و تنظیم عبداله یگانه نیز داده نمی شود.


لینک دانلود با حجم : 850 کیلو بایت

همین روزا مسافرم



گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم

«باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود

کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود
شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه


شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه
سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه

به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه
همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره


میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا می ذاره
همیشه یک دل غریب یه گوشه تنها می مونه

یکی مسافر و یکی این وره دنیا می مونه
دلم نمیاد که بگم به خاطر دلم بمون


اما بدون با رفتنت از تن خستم میره جون
بمون برای کوچه‌ای که بی تو لبریزه غمه

ابری تر از آسمونش ابرای چشمای منه


بمون واسه خونه‌ای که محتاج عطر تن توست
بمون واسه پنجره ای که عاشق دیدن توست


سنگ قبر




بر سنگ قبر من بنویسـید خسته بود اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود چشمان او که دائم از اشک شسـته بود بر سنگ قبر من بنویســید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود.

آنجا که دیگران می ایستند...

آنجا که دیگران می ایستند

                         ما راه می رویم

                   و آنجا که دیگران راه می رند

                                   ما می ایستیم

                            تا بدبختی مردمی را شاهد باشیم

                                       که هر روز با خودشان راه می روند.

و زن آفریده شد...


دستی به گِل کشیدی و تن آفریده شد
بعد از کمی تمام بدن آفریده شد

یک کاسه آب و چرخ ، که می چرخد و بر آن
اندام خیس دلبر من آفریده شد

آرام با دو دست خودت حلقه می زدی
تا اینکه سر به روی بدن آفریده شد

ساکت نشسته بودی و شیطان به صورتش
ناخن کشید و بعد دهن آفریده شد

آنوقت روبروی تو خندید و گفت : آه !
یک اشتباه کردی و زن آفریده شد


"رضا سیرجانی"