-
پیکت را بالا بگیر
1390/12/26 16:38
پیکت را بالا بگیر و مرا از پا بینداز بینداز به گریه به باور اتفاق های سردی که از دهن افتاده است فریاد هایی که از ترس ِ سیلی تن به ابتذال ِ نجوا شدن داده اند من یکی به انضمام ِ درد هایم آنقدر حرف خورده ام که سیر شده باشم . . . این روز ها که فردوسی را حوالیِ انقلاب ، گِل گرفته اند طبیعیست سهراب را جلوی چشمانش دیگری بکشد...
-
این روزها...
1390/12/25 23:24
این روزها احساس بـچـه ای رو دارم که رفـتـه تـو کــوچــه تــا بـازی کـنــه ولـی کــسـی بـازیــش نـمـیــده...
-
لحظه های تنهایی
1390/12/25 13:11
لحظه های تنهایی ام را دوست دارم... بوی پاکی و نجابت میدهند...
-
صدایم را خواهی شنید
1390/12/25 13:11
قـطعا روزی صـدایـم را خـواهـے شنیــد! روزی کـه نـه صــدا اهمیــت دارد، و نـه روز . . .
-
تو را دوست دارم
1390/12/25 13:10
تو را دوست دارم چه فرق مى کند که چرا یا از چه وقت یا چطور شد که... چه فرق میکند وقتى تو باید باور کنى که نمى کنى و من باید فراموش کنم که نمى کنم!!
-
هی فلانی...
1390/12/25 13:10
هی .... فلانی ... با توام... قھر نکن کمی مھربان باش اگر خواستی کمی ھم نزدیکتر بیا کمی بخند ......بوسه ھم پیشکش!! از روزگار بگو شاعری کن مثلا از خودت بگو، گل رویت بلند بخند و دستانت را رویت بگذار بگذار من منّت آفتاب پنھان پشت دستانت را بکشم از گل بگو از بوسه و باران به کسی چه مربوط ھست که بین ما چه گذشته بود! از عشق...
-
مـــــن !
1390/12/25 13:10
مـــــن دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام کــه تــمــام وجـــــودش را روبرویت بــه آتــش کــشـیــده، و تـــو قــطاری که چشم ِ دیدن مرا ندارد
-
کلمات
1390/12/25 13:09
کلمات هم شده اند بازیچـــه مـــــــــــــن و تـــــــــــــو ! مـــــن برایِ تــــو می نویسم ... تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !!!
-
داستان زندگی...
1390/12/24 22:31
زندگی منشوریست در حرکت دوار منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آن را دوستداشتنی خیالانگیز و پر شور ساخته است این مجموعه دریچه ایست به سوی داستان زندگی... پ ن : آره میدونم واستون آشناست... اینم تیتراژ ابتدایی سریال
-
لحظهِ باتو بودنم ...
1390/12/23 13:37
یکی برای تو ... یکی برای خودم ... یکی به یاد لحظهِ باتو بودنم ... یکی برای مرگ لحظه های بی تو بودنم ... یکی برای ترک بد مستی امشبم ... یکی برای مستی و ز یاد بردنم ... یکی برای هوس ... یکی برای لذت دوباره خوردنم ... پیاله پیاله مِی خورده ام نبودی ببین چگونه در هوای تو بوده ام خدایا بگیر این پیک ِآخری ... نشد فراموش یاد...
-
تقدیر
1390/12/22 23:34
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست پس قشنگی های دنیا مال کیست باختم درعشق اما باختن تقدیر نیست ساختم بادرد تنهایی مگر تقدیر چیست
-
آنچنان میخواهمت...
1390/12/22 22:51
آنچنان میخواهمت که سرباز مانده ازجنگى تنهاپاى مانده اش را...
-
جای تو ...
1390/12/22 22:49
چقدر جای تو خالیست جای خالی ات را با هیچ چیز نمیتوان پر کرد! حتی با گزینه ی مناسب….!
-
خدا میداند...
1390/12/22 22:16
دیگر کمتر اشـــک می ریزم... دارم بُــــــــزرگ می شوم یا سنـــــــگ .... !!! خدا میداند... پ ن : برای چشمانم نماز باران بخوانید شاید این بغض فروخورده بشکند…..
-
دلم تنگ میشود
1390/12/22 22:15
دلم تنگ میشود، گاهی برای حرفهای معمولی ... برای حرفهای ساده ... برای چه هوای خوبی! ... دیشب شام چه خوردی؟ و چه قدر خسته ام از چرا؟ ... از چگونه! خسته ام از سوال های سخت پاسخهای پیچیده از کلمات سنگین فکرهای عمیق پیچ های تند نشانه های با معنا، بی معنا ! دلم تنگ میشود گاهی برای... یک "دوستت دارم"ساده
-
خوبی...
1390/12/22 09:10
چقــدر زیاد دلــــــم می خواهد . . . کسی باشد بپرسد : " خـــــــوبی " ...... ؟؟!!
-
بغض
1390/12/20 23:01
امشب پر از بغضم ! شانه ات ساعتی چند رفیق؟ !!!
-
ابهام
1390/12/20 22:59
آدمهای کنارم مثل جمعه میمانند ... معلوم نمیکند... "فــــــرد" هستند یا " زوج " ... پر از ابهامند ......
-
باز...
1390/12/19 23:59
باز دلتنگیها بی دعوت به سراغم آمدند...
-
نمیدانم ؟
1390/12/19 23:58
نمیدانم چرا تا میگویم حالم خوب است!!! چشمانم خیس میشود ؟
-
دیوانگان
1390/12/19 23:58
چه کسی میگوید دیوانگان میخندند من خودم گهگاهی گریه میکنم ...
-
تنهایی
1390/12/19 23:57
خدایا! بیا یک بارِ دیگر تقسیم کُن « تنهایی » را به نامِ توست ولی به کامِ من....!!!
-
حضور مردانه...
1390/12/19 23:57
دلم حضور مردانه می خواهد نه اینکه مرد باشد ، نه ...مـــــردانه باشد حرفش قولش فکرش ... نگاهش قلبش و ... آنقدر مردانه که بتوان تا بینهایتِ دنیا به او اعتماد کرد تکیه کرد...
-
بهایت را بگو . . .
1390/12/19 23:56
بهایت را بگو . . . قلک ام را میخواهم بشکنم شاید بتوانم یک شب تو را مال خود کنم
-
من خوبم ...
1390/12/16 21:49
من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام... فقط کمی بی حوصله ام آسمان روی سرم سنگینی میکند روزهایم کـــــــــــــــش آمده هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند چون من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام... تمام خنده هایم را نذر کرده ام که...
-
باور کنید ...
1390/12/16 21:49
باور کنید ... یک جایی که هنوز نمیدانم ... ... در زمانی که هنوز نمی فهمم ... کنار کسی که هنوز نمی شناسم ... جای من خالیست ... باور کنید ...!
-
من پر از احساسم ...
1390/12/16 21:49
قطره ای از عشق می خواهم ... نمی بخشد کسی لحظه ای پر مهر می خواهم ... نمی خواهد کسی یک نفس با شور می خواهم ... نمی رقصد کسی ... پرتوی از نور می خواهم ... نمی بیند کسی وزشی از باد می خواهم ... نمی جنبد کسی من فقط یک یار می خواهم ... نمی آید کسی یک قمار تازه می خواهم ... نمی بازد کسی از شراب ناب می خواهم ... نمی ریزد کسی...
-
دلم برای کودکیم تنگ شده....
1390/12/16 21:49
دلم برای کودکیم تنگ شده.... برای روزهایی که باور ساده ای داشتم همه آدم ها را دوست داشتم... مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود... ... دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم از نجاری ها که می...
-
بساط کرده ام...
1390/12/16 21:48
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ... بی انصاف چانه نزن ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ ... به قیمت عمرم تمام شده!!
-
من نیستم...
1390/12/14 22:49
صبح روزی پشت در می آید و من نیستم... پ ن : روزی که اینجا مطلب جدید نمی بینید نپرسید چرا؟ بدونید که حالم خیلی خوبه که این طرفا نمیام, راستش رو بخواید اینجا یه جورایی کوچه دلتنگی هامه که هر باری دیوارش رو خط خطی میکنم تا آروم شم ... + اصلا کاش هیچکس گذرش اینورا نیوفته