

گرفتم بعد عمری مدرکی چند
و اینجانب شدم حالا مهندس
ندانستم که ریزد از چپ و راست
ز پایین و از آن بالا مهندس
غضنفر گاری اش را هول نمیداد
د ِ یالا هول بده یالا مهندس
تقی هم چونه میزد کنج بازار
نمی ارزه واسم والا مهندس
به مرد قهوه چی میگفت اصغر
دو تا چایی قند پهلو مهندس
شنیدم کودکی میگفت در ده
به مردی با چپق خالو مهندس
ز جنب دکه ای بگذشت مردی
صدا آمد " آب آلبالو مهندس "
خلاصه میخورد خون جماعت
همیشه بدتر از زالو مهندس
شنیدم با تشر میگفت معمار
به آن وردست حمالش مهندس
همین مانده که از فردا بگویند
به گوساله و امثالش مهندس
یهو یاد سکینه کردم ای داد
فدای آن لب و خالش مهندس
شنیدم که عمل کرده دماغش
خبر داری از احوالش مهندس؟!
شنیدم بعد تنظیمات بینی
بهش میگن همه خانوم مهندس
شنیدم بچه زاییده دوباره
بگو هشتا کمه خانوم مهندس!؟
سرت رو درد آوردم من مهندس
سخن از هر دری اومد مهندس
یکی سیگار میخواد اون سمت دکه
برو که مشتری اومد مهندس
![]()
جاده ی قلب مرا رهگذری نیست که نیست
جز غبار غم و اندوه در آن همسفری نیست که نیست
آن چنان خیمه زده بر دل من سایه ی درد
که در او از مه شادی اثری نیست که نیست
شاید این قسمت من بود که بی کس باشم
که به جز سایه مرا با خبری نیست که نیست
این دل خسته زمانی پر پروازی داشت
حال از جور زمان بال و پری نیست که نیست
بس که تنهایم و یار دگر نیست مرا
بعد مرگ دل من چشم تری نیست که نیست
شب تاریک ، شده حاکم چشم و دل من
با من شب زده حتی سحری نیست که نیست
کامم از زهر زمانه همه تلخ است چنان
که به شیرینی مرگم شکری نیست که نیست

وقتی که گِریم می گیره
دلم می گه مبارکه
قدر اشکاتـــو بدون
هنوز چشات بی کلکه
وقتی که گِریم می گیره
یه آسمون بارونی ام
امّا به کی بگم خدا
من تو دلم زندونی ام
سرمو بالا می گیرم
کسی جوابم نمی ده
خیلی شباست ، یه رهگذر
به گریه هام نخندیدهِ
چه روز و روزگــاریِ ،
منو یه دنیا بی کسی
شدم یه مشت خاطرهِ
یه کوره دل واپسـیِ
می خوان تلافی بکنن
حرمت دل رو بشکنن
دارن به جرم سادگیم
چوب حراجم می زنن
تو این ولایت غریب
دل مرده ها عزیزترند
قحطی عشق ، عاشقاست
قلبای سنگی می خرن...