یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

نسل ما


چه نسل غم انگیزی هستیم...


دنبال یک اتاق خالی که موزیک گوش کنیم و چایی بخوریم و حسرت ...همین...!!!



نظرات 20 + ارسال نظر
سایه 1392/05/02 ساعت 12:29 ب.ظ

قشنگ بود

mahnaz 1392/05/02 ساعت 12:46 ب.ظ

vaqean!!!!:-(

ندا 1392/05/02 ساعت 12:55 ب.ظ

چقدر سخت است منتظر آمدن کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست

parvaz 1392/05/02 ساعت 01:17 ب.ظ

خودت را نرنجان...
انکه بودنت را قدر ندانست لایق حضور در فکرت هم نیست...
ممنون از متن جدیدتون...

Tanhaie 1392/05/02 ساعت 03:15 ب.ظ

Kheili qashang boud.

بهنام 1392/05/02 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام.
نمیدونم چی بنویسم؟
بدی روزگار رو نمیشه انکار کرد!
اما هنوز هم هستن آدمایی که توی قلبشون محبت موج میزنه.
خیلی قشنگن!
مثل بارونی رو میمونن که دوس داره ، تمام وجودشو هدیه کنه.
پس ...
پس هنوز هم میشه باهم بودن رو مشق کرد تا اونجایی که تنهایی مفهومی نداشته باشه!

از پست زیباتون ممنونم.

شقایق 1392/05/02 ساعت 05:46 ب.ظ

دنبال این چیزا نیستیم
این چیزاییه ک بدستمون میاد

tala 1392/05/02 ساعت 07:11 ب.ظ

ما حرفهایمان را خوردیم و آه کشیدیم
که اینگونه از دلدرد به خود می پیچیم...
دور شوید
دردش مسریست...
ع.طاهری

Soha 1392/05/02 ساعت 10:43 ب.ظ

از پست زیباتون ممنون...
کاش Introduction را حذف می کردید.

mahsa 1392/05/02 ساعت 11:29 ب.ظ

likeeeeeeeeeeeeee.:)

ندا 1392/05/02 ساعت 11:33 ب.ظ

براے زלּ که نباید زیاد شعر نوشت ... نباید زیاد متن عاشقانه نوشت ... باید براے زלּ مدام شعر و متن عاشقانه خواند
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نباشد ... زלּ دوست دارد که معشوقش برایش شعرها و متن هاے عاشقانه بخواند
و وقتے در شعر حرفے از بوسه مے آید او را ببوسد ... وقتے حرفے از موهاے پریشاלּ مے آید موهایش را ببوسد و اگر کار شعر به جدایی کشید .. محکم دست زלּ را بفشارد و او را در آغوشش بگیرد و بگوید : اما من که تو را تنها نمیذارم
زלּ قداست دارد ... قداستش را حفظ کن .. عاشقش باش تا دنیایت را به زیبایے بهشت بکند

ندا 1392/05/02 ساعت 11:34 ب.ظ

بانویے مے گفت :
عبور باد از لاے چترے هاے بلوندت را دیدم،
و من تار مویے را که پیشانے ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم
به آستین هاے کوتاه مانتویت خیره شدم
و من ساق دست هایم را صاف کردم
به مانتوے نازک و یقینا خنک تو فکر کردم
و من چادرم را روے سرم مرتب کردم
به کفش هاے 15 سانتے قرمز رنگت نگاه کردم که با ناز راه میرفتے
ومن قدم هایم را آرام تر و با طمانینه تر کردم
براے من همین بس بود که راننده ے تاکسے مرا با احترام خانوم خطاب مے کند و تو را خانومے
غیرت مردت کجا رفته است؟ نمیدانم ... آیا از پشت سر لباس زیرت را در زیر مانتو تنگ چسباלּ سفیدت دیده است؟ نمیدانم
اما من میگویم ... اے زלּ ایرانی .. دختر ایرانے .. شاید بے قصد باشد این طرز آرایش یا لباست اما شاלּ و مقام تو این نیست که هرغریبه به تو داف جیگر هلو یا ... من نگویم تو خود بهتر میدانے القاب را
پس قدر خودت را بداלּ و به خودت افتخار کن و عروسک چشم افراد چشم چراלּ نشو

soha 1392/05/03 ساعت 11:45 ق.ظ

ندا جان تلنگر خوبی بود...
ممنون

ناهید 1392/05/03 ساعت 02:24 ب.ظ

نایس

پسرکویر 1392/05/03 ساعت 05:53 ب.ظ

نسلی هستیم که روزها می خوابیم وشبها بیداریم....چون
تاریکی شب برامون قابل تحمل ترازتاریکی روزهامونه!!!

ناحید 1392/05/03 ساعت 07:32 ب.ظ

چرا چای؟ قهوه خوبه

maryam 1392/05/05 ساعت 12:48 ب.ظ

باور نمیکنی رفیق
خیلی چیز ها میشکند،
تا مردی در زاویه
به هق هق بیافتد...

سرندپیتی 1392/05/07 ساعت 12:22 ق.ظ

چای نه....بستنی شکلاتی... :(

[ بدون نام ] 1392/05/12 ساعت 08:32 ق.ظ

به نسل های بعد ما بگویید ما نه سر پیاز بودیم نه ته پیاز
ما خود پیاز بودیم که هر کس زندگی ما را دید گریست

mahta 1392/05/14 ساعت 04:21 ب.ظ

ghashang bod....... akhe faghat ba in kar arom mishim

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد