در ساحل دریای زندگی قدم میزدم همه جا 2 ردپا دیدم:جای پای من و خدا. به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط 1 جای پا دیدم! گفتم:خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها تنها گذاشتی!؟ ندا آمد:تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم.
تو مرام شما اصلا نمیشه که یه تنها با تنهای دیگه ای جفت بشه؟! جز خدا هیچ چیز مطلقی وجود نداره،همون میزهای دو نفره میگن که میشه! میگم همچین بدم نیست دو تا آدم تنها آویزون هم بشن... ادبی و لطیف ترش میشه همونی که فروغ عزیز گفته: "گر بهم آویزیم ما دو سرگشته تنها چون موج به پناهی که تو می جویی خواهیم رسید اندر آن لحظه جادویی اوج!" به امید روزی که بالاخره تو هم با این میز و نیمکتهای دو نفره آشتی کنی! اشکالی نداره... جاشو خالی بذار... بالاخره میاد اونی که "باید" بیاد.
salam.omidvaram haleton khob bashe.mikham shoma ro be ye sayte taze tasis davat konam age dost dashtid didn konid va ozv beshid lahazate khobi ro baraie shoma arzomandam mamnon az shoma
دلم امشب چه دلتنگ است. تمام رنگها به چشمانم چه بیرنگ است . تمام حجم تنهایی به دل آوار می گردد . وجودم از این شهر بد بیزار می گردد. از این مردم که در خواب خوش خویش اند از این غمها که از تاب و توان و صبر من بیش اند از این دیو سیاه ظلم که جولان می دهد هرجا. از این بیمهری سرشار آدمها . دلم میگیرد از تاریکی شبها مهتابی.....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
در ساحل دریای زندگی قدم میزدم همه جا 2 ردپا دیدم:جای پای من و خدا. به سخت ترین لحظه ها که رسیدم فقط 1 جای پا دیدم! گفتم:خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها تنها گذاشتی!؟ ندا آمد:تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم.
سلام
مرسی مهربون بسیار زیبا....
خوشحال میشیم به وب ما هم سر بزنید.وبت قشنگه
www.bagheeshgh.blogfa.com
سلام
تنهایی سخته اما شاید توی این دور و زمونه بهترین چیز باشه
تنهایی شاید یه راهه...
راهیه تا بی نهایت...
قصه همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت...
تنهاییم را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
"محمدعلی بهمنی"
تو مرام شما اصلا نمیشه که یه تنها با تنهای دیگه ای جفت بشه؟!
جز خدا هیچ چیز مطلقی وجود نداره،همون میزهای دو نفره میگن که میشه!
میگم همچین بدم نیست دو تا آدم تنها آویزون هم بشن...
ادبی و لطیف ترش میشه همونی که فروغ عزیز گفته:
"گر بهم آویزیم
ما دو سرگشته تنها چون موج
به پناهی که تو می جویی خواهیم رسید
اندر آن لحظه جادویی اوج!"
به امید روزی که بالاخره تو هم با این میز و نیمکتهای دو نفره آشتی کنی!
اشکالی نداره... جاشو خالی بذار... بالاخره میاد اونی که "باید" بیاد.
salam.omidvaram haleton khob bashe.mikham shoma ro be ye sayte taze tasis davat konam
age dost dashtid didn konid va ozv beshid
lahazate khobi ro baraie shoma arzomandam mamnon az shoma
(www.eivall.com)
سلام ... نوشته هات جالبن ... آره حق با شماست در این آشفته بازار همه تنهاییم ...
تنهایی های شلوغ!
امشب نمی دونین مثل خیلی شبای دیگه چه غوغایی درونمه!!!
فکر کنم باید تا یه مدت حکومت نظامی اعلام کنم."تجمع بیش از یک دغدغه ممنوع!"
خوبه که وبلاگ شما هست که آدم توش چیزایی بخونه که آرومش کنه.
دلم امشب چه دلتنگ است. تمام رنگها به چشمانم چه بیرنگ است . تمام حجم تنهایی به دل آوار می گردد . وجودم از این شهر بد بیزار می گردد. از این مردم که در خواب خوش خویش اند از این غمها که از تاب و توان و صبر من بیش اند از این دیو سیاه ظلم که جولان می دهد هرجا. از این بیمهری سرشار آدمها . دلم میگیرد از تاریکی شبها مهتابی.....