یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

آمده ام با عطش سالها


با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانیم 

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویرانی شدنی آنی ام 

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی طوفانی ام 

دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام 

آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام 

ماهی برگشته ز دریا شدم
تا کی بگیری و بمیرانی ام 

خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام؟ 

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام 

حرف بزن،حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام 

ها...به کجا می کشیم ام خوب من؟!
ها...نکشانی به پشیمانی ام! 

 

"محمد علی بهمنی" 


پرنده مهاجر ...

 

روزی یک پرنده مهاجر از فرط سرما به ناچار از پرنده های دیگرجدا شد و به ز مین افتاد ,در همان نقطه ای که پرنده افتاد یگ گاو رد شد و بر روی پرنده کثافت انداخت , پرنده گرم شد و کم کم جان گرفت و شروع به دست و پا زدن کرد , ناگهان گرگ گرسنه ای از آنجا رد شد و آن پرنده را دید و بلافاصله او را خورد .

 


نتیجه : 

همیشه اونی که تو را توی کثافت می اندازد دشمن تو نیست
همیشه اونی که تو را از کثافت در می آورد دوست تو نیست
وقتی توی کثافت افتادی زیاد دست و پا نزن شاید به نفعت نباشه

پدر...

سایه ای بود و پناهی بود و نیست
لغزشم را تکیه گاهی بود و نیست   

 

سخت دلتنگم کسی چون من مباد
سوگ حتـی قسمت دشمن مبــاد   

 

ادامه مطلب ...

راست میگفتی پدر

 

حیف,   

می دانم که دیگر, 

برنمی داری از آن خواب گران سر، 

تا ببینی
 
خورد سال سالخورد خویش را 

کاین زمان چندان شجاعت یافته ست  

تا بگوید :  

" راست میگفتی پدر..."

   

برچسب ها : شعر روز پدر, شعر+روز پدر  

مادر...


آهسته باز از بغل پله ها گذشت

در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
اما گرفته دور و برش هاله ئی سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگی ما همه جا وول میخورد
هر کنج خانه صحنه ئی از داستان اوست
در ختم خویش هم بسر کار خویش بود
بیچاره مادرم

ادامه مطلب ...