دلتنـگی
عین آتش زیر خاکــــــستر است
گاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شده
امّـــــا یــک دفــــعه
و بعد خاکستر تو می ماند و دلتنگی که هنوز زیر وجودت شعله ور است...تا ابد درگیر خاکستر کردن خاکسترهای ما...
بیا بنگرچه غمگین و غریبانهدر این ایوان سرپوشیدهوین تالاب مالامالدلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی هاو این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابیبیا ای هم گناه ِ من دراین برزخ...مهدی اخوان ثالث
تــــــو را که نمی توانم حذف کنم از آسـمان دلم . . به گمانم باید ” منی ” را نابود کنم که ضمیر مخاطبش تنـها ” تـــــــو “ هستی
و بعد خاکستر تو می ماند و دلتنگی که هنوز زیر وجودت شعله ور است...
تا ابد درگیر خاکستر کردن خاکسترهای ما...
بیا بنگر
چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی
و این تالاب مهتابی
بیا ای هم گناه ِ من دراین برزخ...
مهدی اخوان ثالث
تــــــو را که نمی توانم حذف کنم از آسـمان دلم . .
به گمانم باید ” منی ” را نابود کنم
که ضمیر مخاطبش تنـها ” تـــــــو “ هستی