از حادثه لرزند به خود قصر نشینان
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم.
سیاهی چشمانت رادوست دارم
چون رنگ روزگار من است.
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
با خبر باش که من غرق گناهم همه عمر.
اگر غم هم مرا تنها گذارد
دگر تنهای تنها میشوم من.
دل پیش تو و دیده به سوی دگرانم
تا خلق ندانند به سویت نگرانم .
من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم.
از دشمنان شکایت برند به دوستان
چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم ؟
دل من پشت سرت کاسه آبی شد و ریخت
کــی شــود پیــش قدمـهای تو اسفـند شـوم.
زهرجا بگذرد تابوت من قوقا بباخیزد
چه سنگین میرود این مرده از بس ارزوهاداشت.
دیوانه را توان به محبت نمود رام
مارا محبت است که دیوانه میکند.
چو بید بر سر ایمان خویش می لرزم
که دل بدست کمان ابرویست کافر کیش.
سیه شد روزگارم ، تا نگاه آشنا دیدم.
این نفس بد اندیش به فرمان شدنی نیست
این کافر بد کیش مسلمان شدنی نیست...
مبادا ای طبیب بهر علاج درد من کوشی
که من درسایه ی این ناخوشی حال خوشی دارم.
ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن.
گرید و سوزد و افروزد و نابود شود
هر که چون شمع بخندد به شب تار کسی
بی گمان دست در اغوش نگارش ببرند
هر که یک بوسه ستاند ز لب یار کسی.
اشک را قاصد کویش کنم ،ای ناله بمان
زانکه صد بار تو رفتی ، اثری نیست ترا.
سنگدل ! با من مدارا کن ، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است.
آن که دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد.
دیوانه باش تا غمت عاقلان خورند
عاقل مباش که غم دیوانگان خوری.
شمع بزم محفل شاهان شدن ذوقی ندارد
ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را.
دیاری که در آن نیست کسی یار کسی
یا رب ای کاش نیفتد به کسی کار کسی.
من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل ،
بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید . . .
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناصره بفروخته بود.
مردی نبود ، فتاده را پای زدن
گردست فتاده ای گرفتی ، مردی.
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها.
ما زنده برآنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
نترسم که با دیگران خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنی.
مرغ دلگیرم و کنج قفسی میخواهم
که غریبانه سر خویش کنم در پر خیش.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد.
تو آن ابری که بر ما سایه داری و نمی باری
نمی دانم چرا دست از سر ما بر نمی داری.
جدایی را نمی خواستم خدا کرد
کدام ناکس به حق ما دعا کرد.
دل به دلدار سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابلدار نیست.
گر مذهب مردمان عاقل داری
یک دوست بسنده کن که یک دل داری.
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود.
یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها
کی بماند برگ کاهی در میان بادها.
خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند
حیف من زاده ی امروزم
خدایا جهنمت فرداست
پس چرا امروز می سوزم.
تویی بهانه آن ابرها که می گریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی.
هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم.
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر شهوت نفس لذت نخوانی.
از سینه تنگم دل دیوانه گریزد دیوانه عجب نیست که از خانه گریزد.
سلام خیلی قشنگ بودن موفق باشی
اشعارت فوق العاده بود با اجازه ات چندتاش رو کپی کردم . امیدوارم همین روند رو ادامه بدی .
خیلی خیلی قشنگ بودن ... ممنون
بعضی هاش خوشکل بوووووووووووووود
خیلی خیلی زیبا بودند
واقعا ممنون
سلام. احسنت حتما برای دانشجوام سرکلاس چنتاشو میخونم. خوب بود آفرین
ناز قلمت ...
یا بهتره بگم ناز سلیقت
موفق باشی
عالی۰
سلام .
واااااااااااااااقعا عالی بود .
امیدوارم موفق باشی . و به این روند ادامه بدی .
به قول دوستمون ناز قلمت !
سلام.
واقعا قشنگن.
منم چندتا با اجازه کش رفتم.
سلام واقعا ممنوووووووووون
سلام خسته نباشید
باید بگم که عاااااااااااااااااااااااااالی بود
ممنون
سلام خوبی واقعا عالی بودش .مرسی
خیلی خیلی زیبا بود
خیلی خیلی زیبا بود لطفا به وبلاگ من بیا تا باهم تبادل لینک کنیم
سلام. وبلاگ من در موضوع تک بیت و دارای پیج رنک 4 گوگل است. مایلم با وبلاگ شما تبادل لینک داشته باشم. در صورت تمایل اطلاع دهید تا در کمتر از چند ساعت لینک شوید. با تشکر و آرزوی موفقیت برای شما
ایول.........
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
عااااااالی بود
.
.
ما ز یاران چشم دوستی داشتیم
خود غلظ بود آنچه می پنداشتیم
دمت گرم واقعا عالیه جدا میگم.
بسیار خوب
سلام.لطفا بهم میل بزن و شماره ای چیزی بزار واسم یا نمیدونم یه جوری میخوام ببینمت صداتو بشنوم.دیوونتم
عالی بود . ممنون از انتخابتون
با سلام و عرض خسته نباشید.اشعار که جمع آوری کردید بسیار زیبا بود ولی یک غم بزرگی داشت که حال آدم را دگرگون می کرد.امید وارم زندگی بی غمی داشته باشید
عالی بود
احسن به طبع شعرت عالی بود لذت بردم .اگر اجازه بدی چندتاشو برای دوستانم sms کنم
ببخشیداااااااااااا
خوب خندم میاد!!!!!!!!
خوب بود.
مرسی
خیلی قشنگ بود
ziba bud mamnun
مجموعه بسیااااااااااااااااار زیبا یی بود دوست دیوانه
امیدوارم هر روزت به ز دنیای عاقلان باشد
بابا تو دیگه کی هستی .نمونه ای اخه چون یه دونه ای
به خاطر زحمتی که کشیدی تشکر میکنم .
سلام.دمت گرم شعرای قشنگی رو گلچین کرده بودی.مرسی
خوب بود منم شاعرم اما غلط املایی داشتید قوقا نه غوغااسم کتابمم نفسم می گیرد هست از تبریز
ali bod mersi
سلام اقا رضا شما همون رضای شاعر خودمون نیستی توی چت باران؟ این شعرا مال خودتونه واقعا ؟باورم نمیشه خیلی قشنگن/لطفا جواب بدین مال خودتونه ایا؟
سلام.نه عزیزم اشتباه گرفتید! من شاعر نیستم نویسنده هم نیستم
وتو باران هم نبودی؟