امشب فقط به بخت بدم فکر میکنم در تیرگی به حال شبم فکر میکنم
تنها شدم برای تسلی خاطرم دارم به بیکسی قدم به قدم فکر میکنم
مجنونم و به کویش مرا مسخ میکنند امشب به رعشه های تنم فکر میکنم
هرشب میان خاطره ها دفن میشوم دارم به تربت و کفنم فکر میکنم
در بیکسی فقط به خودم چنگ میزنم دارم به زخم های تنم فکر میکنم
در زندگی برای خدا هم غریبه ام خوابم به بندگی خودم فکر میکنم
این قصه را که سرودم گلایه نیست امشب فقط به بخت بدم فکر میکنم ...
|