گفتم بهار

گفتم بهار
خنده زد و گفت
 
ای دریغ
 
دیگر بهار رفته نمی آید
گفتم پرنده ؟
گفت اینجا پرنده نیست
اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست
 
گفتم
درون چشم تو دیگر ؟
گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست
 
اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست . . .

 

از : حمید مصدق