کاریکلماتور |
پرویز شاپور و همسرش فروغ فرخزاد از دیدگاه ویکی پدیا : کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشتههای پرویز شاپور گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. *** مادر «شاپور» میگفت: «60 سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرفهای ناحساب شاپور که با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در میآورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم: - به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است. - هر درخت پیر، صندلی جوانی میتواند باشد. - گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. - زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی رود. - برای مردن عمری فرصت دارم. - در خشکسالی آب از آب تکان نمی خورد. - رد پای ماهی نقش بر آب است. - گل آفتابگردان در روزهای ابری احساس بلاتکلیفی می کند. ودر آخر این پست میخوام این وبلاگ را معرفی کنم حضور مخاطبان عزیز که نویسنده اینگونه در باره خودش توضیح داده :این وبلاگ، مجموعه ایست از کاریکلماتورها وحرف های بی حساب کوچه پسکوچههای دلم، شاید بتوانم صورتت را بخندانم و مهمان لبخندتو باشم. برچسب ها : کاریکلماتور,کاریکلماتورهای شاپور,کاریکلماتورهای پرویز شاپور, |