یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

مدرسه


این موقع هاااا داشتیم کتابامونو جلد میگرفتیم... یادش بخیر...



نظرات 9 + ارسال نظر
زهـ را 1392/06/26 ساعت 12:42 ب.ظ http://taksarneshin00.blogfa.com/

سلام.به منم سر بزن
+کتابای ما رو اول مهر بهمون میدادن*_*

ناهید 1392/06/26 ساعت 05:59 ب.ظ

اخی

vafa 1392/06/26 ساعت 06:59 ب.ظ

هیییییییییعععع . . .
چ زود عمـــــــــــــــر آدمی خاطره می شود. . .

سلام واقعا ناجور دلم هوای مدرسه و دانشگاه رو کرده یادمه کتابامو وقتی تازه میخریدم بوشون میکردم عاشق اون بو هستم یادش بخیر

بهنام 1392/06/27 ساعت 02:25 ق.ظ

سلام.
همیشه این خاطره ها هستن که باقی می مونن.
یادش بخیر ...
پست قشنگی بود. ممنونم.

نگین 1392/06/27 ساعت 10:20 ق.ظ

از سبک کوتاه نویسی شما خوشم میات کم گویی را دوس دارم و کم گویان را.البته اصلا چیزی درمورد شما و شخصیت شما نمیدونم.

فرشاد 1392/06/28 ساعت 01:50 ب.ظ

سپاس از زنده کردن خاطره ها...

زینب 1392/06/29 ساعت 11:58 ق.ظ http://atreeshgh.loxblog.com

به وب منم سر بزن

زیبا بود

ناهید 1392/06/30 ساعت 04:44 ب.ظ

در کودکی : پاکن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم ، کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت ، دوشمان از حلقه هایش درد داشت ، گرمی دستانمان از آه بود ، برگ دفتر هایمان از کاه بود ، تا درون نیمکت ها جا می شدیم ، ما پر از تصمیم کبری می شدیم ، با وجود سوز و سرمای شدید ، ریز علی پیراهنش را می درید ، کاش میشد باز کوچک کیشدیم لااقل یک روز کودک می شدیم ....
پاییزتون مبارک من خیلی وقته بهتون سر میزنم ولی کمتر وقت می کنم براتون نظر بزارم چون هنوزم پشت میز مدرسه هستم اما حالا به عنوان معلم ،معلمی که دلش برای پاییز های خودمون تنگ شده ...

ممنون زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد