یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

شاید...


 شاید زندگی؛


  لب ز خنده بستن است


  گوشه‌ای درون خود نشستن است...



نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1392/05/11 ساعت 01:15 ق.ظ

نامه ی یک مادر به فرزندش


فرزند عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن

اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم

اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم

اگر زمانی را برای تعویض من میگذاری با عصبانیت این کار را نکن و به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، من نیز مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم

برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم پس خشمگین نشو اگر بارها و بارهای مطلبی را برای من تعریف میکنی

وقتی نمی خواهم به حمام بروم، مرا سرزنش نکن، زمانی را به یاد بیاور که مجبور میشدم با هزار و یک بهانه تو را وادار به حمام کردن کنم

وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز، سئوالاتی می کنم با لبخند تمسخر آمیز به من ننگر

وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی، حافظه ام یاری نمی کند، فرصت بده و صبر کن تا بیاد بیاورم، اگر نتوانستم بیاد بیاورم عصبانی نشو، برای من مهمترین چیز نه صحبت کردن ، که تنها با تو بودن و تو را برای شنیدن داشتن است

وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده … همانگونه که تو اولین قدم هایت را در کنار من برداشتی

وقتی نمیخواهم چیزی بخورم مرا وادار نکن من خوب میدانم که کی به غذا احتیاج دارم

روزی متوجه میشوی که علیرغم همه اشتباهاتم همیشه بهترین چیزها را برای تو میخواستم و همواره سعی کردم بهترین ها را برای تو فراهم کنم

از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو تو باید مرا درک کنی

یاریم کن، همانگونه که من یاریت کردم ان زمان که زندگی را آغاز کردی

زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم، عصبانی نشو … روزی خود خواهی فهمید

کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو، این راه را به پایان برسانم
فرزند دلبندم، دوستت دارم

غریب 1392/05/11 ساعت 02:40 ق.ظ

به نام خدا
باعرض سلام من امروز وارد وبلاگی شدم که متحول شدم شدم حتمابریدوبه دوستانتون یادبدید
enabeh.mihanblog

رها 1392/05/11 ساعت 04:21 ق.ظ http://memories-4-tomorrow.blogsky.com/

واااای چه آرشیوی ...
خوشبحالت :دی
نوتای این پیجو خوندم
خیلی خوب بود :)
لذت بردم
وبلاگتو میدارم تو اینوریدر
هر بار که آ کردی از اونجا میخونمت :)
موفق باشی عزیزم :)

پسرکویر 1392/05/11 ساعت 09:33 ق.ظ

فلسفه زندگی انسان امروز در این جمله خلاصه می شود:
فداکردن آسایش زندگی برای ساختن وسایل آسایش زندگی..
دکترشریعتی

parvaz 1392/05/11 ساعت 09:50 ق.ظ

برا خیلیا این همه زندگیه...

بهنام 1392/05/11 ساعت 04:27 ب.ظ

گاهی خندیدن دلیل نمی خواد ، باید بی دلیل بخندی!
نمیدونم چرا میگن؛ تو لحظات سخت زندگی باید سعادت رو احساس کرد.
شاید درد کشیده نیستن؟ یا شایدم ایمان دارن که بعد هر سختی بزرگ یه آسایش بزرگتری هست!
یک دنیا ممنون. زیبا بود.

tala 1392/05/12 ساعت 12:37 ب.ظ

na nan na
eshtebah mikoni
zendegi in nist

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد