سلام.
نمیدونم چی بنویسم؟
بدی روزگار رو نمیشه انکار کرد!
اما هنوز هم هستن آدمایی که توی قلبشون محبت موج میزنه.
خیلی قشنگن!
مثل بارونی رو میمونن که دوس داره ، تمام وجودشو هدیه کنه.
پس ...
پس هنوز هم میشه باهم بودن رو مشق کرد تا اونجایی که تنهایی مفهومی نداشته باشه!
براے زלּ که نباید زیاد شعر نوشت ... نباید زیاد متن عاشقانه نوشت ... باید براے زלּ مدام شعر و متن عاشقانه خواند
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نباشد ... زלּ دوست دارد که معشوقش برایش شعرها و متن هاے عاشقانه بخواند
و وقتے در شعر حرفے از بوسه مے آید او را ببوسد ... وقتے حرفے از موهاے پریشاלּ مے آید موهایش را ببوسد و اگر کار شعر به جدایی کشید .. محکم دست زלּ را بفشارد و او را در آغوشش بگیرد و بگوید : اما من که تو را تنها نمیذارم
زלּ قداست دارد ... قداستش را حفظ کن .. عاشقش باش تا دنیایت را به زیبایے بهشت بکند
بانویے مے گفت :
عبور باد از لاے چترے هاے بلوندت را دیدم،
و من تار مویے را که پیشانے ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم
به آستین هاے کوتاه مانتویت خیره شدم
و من ساق دست هایم را صاف کردم
به مانتوے نازک و یقینا خنک تو فکر کردم
و من چادرم را روے سرم مرتب کردم
به کفش هاے 15 سانتے قرمز رنگت نگاه کردم که با ناز راه میرفتے
ومن قدم هایم را آرام تر و با طمانینه تر کردم
براے من همین بس بود که راننده ے تاکسے مرا با احترام خانوم خطاب مے کند و تو را خانومے
غیرت مردت کجا رفته است؟ نمیدانم ... آیا از پشت سر لباس زیرت را در زیر مانتو تنگ چسباלּ سفیدت دیده است؟ نمیدانم
اما من میگویم ... اے زלּ ایرانی .. دختر ایرانے .. شاید بے قصد باشد این طرز آرایش یا لباست اما شاלּ و مقام تو این نیست که هرغریبه به تو داف جیگر هلو یا ... من نگویم تو خود بهتر میدانے القاب را
پس قدر خودت را بداלּ و به خودت افتخار کن و عروسک چشم افراد چشم چراלּ نشو
قشنگ بود
vaqean!!!!:-(
چقدر سخت است منتظر آمدن کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست
خودت را نرنجان...
انکه بودنت را قدر ندانست لایق حضور در فکرت هم نیست...
ممنون از متن جدیدتون...
Kheili qashang boud.
سلام.
نمیدونم چی بنویسم؟
بدی روزگار رو نمیشه انکار کرد!
اما هنوز هم هستن آدمایی که توی قلبشون محبت موج میزنه.
خیلی قشنگن!
مثل بارونی رو میمونن که دوس داره ، تمام وجودشو هدیه کنه.
پس ...
پس هنوز هم میشه باهم بودن رو مشق کرد تا اونجایی که تنهایی مفهومی نداشته باشه!
از پست زیباتون ممنونم.
دنبال این چیزا نیستیم
این چیزاییه ک بدستمون میاد
ما حرفهایمان را خوردیم و آه کشیدیم
که اینگونه از دلدرد به خود می پیچیم...
دور شوید
دردش مسریست...
ع.طاهری
از پست زیباتون ممنون...
کاش Introduction را حذف می کردید.
likeeeeeeeeeeeeee.:)
براے زלּ که نباید زیاد شعر نوشت ... نباید زیاد متن عاشقانه نوشت ... باید براے زלּ مدام شعر و متن عاشقانه خواند
مهم نیست که شعر مال او باشد یا نباشد ... زלּ دوست دارد که معشوقش برایش شعرها و متن هاے عاشقانه بخواند
و وقتے در شعر حرفے از بوسه مے آید او را ببوسد ... وقتے حرفے از موهاے پریشاלּ مے آید موهایش را ببوسد و اگر کار شعر به جدایی کشید .. محکم دست زלּ را بفشارد و او را در آغوشش بگیرد و بگوید : اما من که تو را تنها نمیذارم
زלּ قداست دارد ... قداستش را حفظ کن .. عاشقش باش تا دنیایت را به زیبایے بهشت بکند
بانویے مے گفت :
عبور باد از لاے چترے هاے بلوندت را دیدم،
و من تار مویے را که پیشانے ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم
به آستین هاے کوتاه مانتویت خیره شدم
و من ساق دست هایم را صاف کردم
به مانتوے نازک و یقینا خنک تو فکر کردم
و من چادرم را روے سرم مرتب کردم
به کفش هاے 15 سانتے قرمز رنگت نگاه کردم که با ناز راه میرفتے
ومن قدم هایم را آرام تر و با طمانینه تر کردم
براے من همین بس بود که راننده ے تاکسے مرا با احترام خانوم خطاب مے کند و تو را خانومے
غیرت مردت کجا رفته است؟ نمیدانم ... آیا از پشت سر لباس زیرت را در زیر مانتو تنگ چسباלּ سفیدت دیده است؟ نمیدانم
اما من میگویم ... اے زלּ ایرانی .. دختر ایرانے .. شاید بے قصد باشد این طرز آرایش یا لباست اما شاלּ و مقام تو این نیست که هرغریبه به تو داف جیگر هلو یا ... من نگویم تو خود بهتر میدانے القاب را
پس قدر خودت را بداלּ و به خودت افتخار کن و عروسک چشم افراد چشم چراלּ نشو
ندا جان تلنگر خوبی بود...
ممنون
نایس
نسلی هستیم که روزها می خوابیم وشبها بیداریم....چون
تاریکی شب برامون قابل تحمل ترازتاریکی روزهامونه!!!
چرا چای؟ قهوه خوبه
باور نمیکنی رفیق
خیلی چیز ها میشکند،
تا مردی در زاویه
به هق هق بیافتد...
چای نه....بستنی شکلاتی... :(
به نسل های بعد ما بگویید ما نه سر پیاز بودیم نه ته پیاز
ما خود پیاز بودیم که هر کس زندگی ما را دید گریست
ghashang bod....... akhe faghat ba in kar arom mishim