من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم:هر دو شکستیم : تو قلب مرا من غرورم را.. هردو رقصیدیم: تو بادیگری من با سازهای تو.. هردو بازی کردیم: تو با من من با سرنوشتم.. ودر اخر هردو پی بردیم: تو به آ«حماقت» من من به «سانسور شد» بودن تو.. آری.. این شباهت های متفاوت هرروز آشکارتر می شود..
با بغض می گویم: زن که باشی؛گاهی بی دلیل اشک میریزی و با تمامی تلاشت... ریز ریز خرد میشوی..!! ارام اشکم را پاک میکند و با صدای خسته میگوید: مرد که باشی؛بیشتر و بیشتر تلاش میکنی... بی صدا خرد میشوی... حق اشک ریختن هم نداری...
و تلخ میشود پاسخ ِ دروغش ... : ×
خوبم ! ×
این بیشترین دروغی است که در عمرم گفته ام
خوبم
وووووووووآآآآآآآااااااااااااااااااااااااااااااااااه
سلام.
آره گاهی آدم دلش لک میزنه واسه اینکه یکی فقط ازش یه احوالی بپرسه ...
همین خودش کافیه واسه اینکه آدم بدونه که هنوز هم کسی به یادش هست.
در عین کوتاهی و سادگی خیلی زیبا بود. ممنون.
خوبی؟
به تو ای دوست سلام.. حالت آیا خوب است؟ روزگارت آبیست؟
همه این جا خوبند.. نیلبک می خواند.. باد هم عاشق شده است..
قبلیرو تایید نکن آخه اشتباه نوشتمش
ته سیگارامو نگهدار.. یه روزی به کارت میان..
وقتی بخوای اونارو شلیک کنی تو صورت نفر بعدی و بهش بگی:
آدمایی بودن که برام آه می کشیدن..
خواستی دیگه نباشی.. آفرین.. چه با اراده!
لعنت به دبستانی که تو از درسهاش فقط تصمیم کبری رو آموختی..
من و تو شباهت های متفاوتی با هم داریم:هر دو شکستیم
: تو قلب مرا من غرورم را..
هردو رقصیدیم: تو بادیگری من با سازهای تو..
هردو بازی کردیم: تو با من من با سرنوشتم..
ودر اخر هردو پی بردیم: تو به آ«حماقت» من من به «سانسور شد» بودن تو..
آری.. این شباهت های متفاوت هرروز آشکارتر می شود..
شما خواب نداری..؟ من نذاشته تایید میشن..
روزا خوابی شبا بیدار؟
کامنتا نیازی به تایید ندارن عزیزم
خوبی؟
جمله ی کوتاهی که موقع شنیدنش قدر شو ندونستم اما الان خیلی برای شنیدنش دلتنگم
بی هوا...
وارد هوایم شد...
به دنبال دلیل نبودم گفتم
بمان...
و او در نهایت در چشمان منی اسیر شد
که او را درک...
نه...
ترک کردم...
این عین زندگی من بود و حالا تنها ارزوم اینه:
روزی اگر نباشم مرا ببخشد و زیر لب بگوید:
یادش بخیر....
فکر کنم خیلی پرتوقع باشم
با بغض می گویم:
زن که باشی؛گاهی بی دلیل اشک میریزی و با تمامی تلاشت...
ریز ریز خرد میشوی..!!
ارام اشکم را پاک میکند و با صدای خسته میگوید:
مرد که باشی؛بیشتر و بیشتر تلاش میکنی...
بی صدا خرد میشوی...
حق اشک ریختن هم نداری...
راست میگفت دلم بیشتر واسه ی اون سوخت تا خودم
ولی هیچ وقت کسی نفهمید که دارم دروغ میگم....خوبم...