همیشه در دل همدیگریم و دور از هم
چقدر خاطره داریم با مرور از هم
دو ریل در دو مسیر مخالفیم و بهم
نمی رسیم بجز لحظه ی عبور از هم
تو من ، تو من ، تو منی ، من تو ، من تو ، من تو شدم
اگر چه مرگ جدامان کند به زور از هم
نه ، تن نده پری من ! تو ورد ها بلدی
بخوان که پاره شود بند های تور از هم
نه ، مثل ریل نه ... فکر دوباره آمدنیم
شبیه عقربه ها لحظه ی عبور از هم
مهدی فرجی
خوشبختی می تواند مجموعه ی بدبختی هایی باشد که به سرمان نیامده است
اهو جان تو هم خوب مینویسیا یه وب درست کن من خودم قول میدم هر روز بیام
دوریم و دوست نیستیم ... نزدیکتر بیا... ان دورها که ایستاده ای چه بخواهی چه نخواهی دلتنگ می شوم... ان دورها ایستاده ای... تنم دی ماه است... تبم بالا...