نفسهایم بی تو، بوی خاکستر سیگار پیرمردی رامی دهد
که به جوانی ازدست رفته اش می اندیشد…!!!امانه، انگاردرنبودنت پیرتر از پیرمردی شده ام که در زیرسایه ی عصایش نشستهو باخدایش حرفهادارد…
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده امدردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـودردش متفاوت باشد ویرانم می کندمن از دست رفته ام ، شکسته اممی فهمی ؟به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛اما اشک نمی ریزمپنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
برام جالب بود عکس پیرمرد تووبلاگت!برا اولین بار که اومدم...میشه بگی چرا؟؟؟ولی...گیراست.
fogholadas webto kheili dus daram !
خیلی زیباست عاشق سلیقه نوشتاریتم
بی نظیر احساسات رو بیان می کنی ..شدی حافظ امروز واقعا مرسی
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی ؟
به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
برام جالب بود عکس پیرمرد تووبلاگت!
برا اولین بار که اومدم...
میشه بگی چرا؟؟؟
ولی...گیراست.
fogholadas
webto kheili dus daram !
خیلی زیباست
عاشق سلیقه نوشتاریتم
بی نظیر احساسات رو بیان می کنی ..
شدی حافظ امروز واقعا مرسی