یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

شهر باید به من الکلی عادت بکند....


میروم تا در میخانه کمی مست کنم

جرعه ای بالا ببرم آنچه نبایست بکنم !


آنقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود


برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکند........




نظرات 8 + ارسال نظر
آهو 1391/01/23 ساعت 11:44 ب.ظ

شخصیت منو با برخوردم اشتباه نگیر،

شخصیت من چیزیه که من هستم،

اما برخورد من بستگی داره به اینکه :

" تو " کی باشی ...

تنها 1391/01/24 ساعت 08:29 ق.ظ

میروم اما نمیپرسم ز خویش منزل کجاست مقصود چیست... بوسه میبخشم ولی خود غافلم که این دل دیوانه را معبود کیست...

غزاله 1391/01/24 ساعت 09:38 ق.ظ

یک کاسه شراب باشد
من باشم و تو!
تو از لب کاسه بنوشی و من از لب تو......

فرحناز 1391/01/24 ساعت 09:39 ق.ظ http://faran.blogfa.com

شهر باید به من الکلی عادت بکند........:(

ناشناس 1391/01/24 ساعت 06:58 ب.ظ

معتاد الکلی . خجالت نمیکشی؟؟؟ فردا میام میبرمت کمپ واسه ترک

از کعبه به میخانه از مسجد و بت خانه .مقصد خدا عشق است باقی همه افسانه

شقایق 1391/01/24 ساعت 09:36 ب.ظ

عهد کردم که دگر می نخورم
بجز امشب و فردا شب و شبهای دگر هم

nasim 1391/01/27 ساعت 10:13 ق.ظ

شهر نخواست به من عادت کند من به بیابان خو میکنم...

شایان 1399/06/30 ساعت 05:30 ق.ظ

+ در میخانه نبود بسته پس چرا حافظ گفت دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند؟
- در میخانه نبود بسته حرمت می واجب آمد که ملائک در میخانه زدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد