یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

پیکت را بالا بگیر


پیکت را بالا بگیر و


مرا از پا بینداز

بینداز به گریه

به باور اتفاق های سردی که از دهن افتاده است

فریاد هایی که از ترس ِ سیلی

تن به ابتذال ِ نجوا شدن داده اند

من یکی به انضمام ِ درد هایم آنقدر حرف خورده ام

که سیر شده باشم

.
.
.

این روز ها که فردوسی را حوالیِ انقلاب ، گِل گرفته اند

طبیعیست سهراب را جلوی چشمانش

دیگری بکشد و او دم بر نیاورد

این روز ها که هر موبایلی یک دوربین دارد

و هر انسانی یک دهن

سکوت یعنی

آلزایمر گرفته باشی ، آنقدر که تجاوز را با لامبادا اشتباه بگیری ...

سکوت یعنی

پارکینسون ... آنقدر که

از کهریزک ، سالمندانش را به یاد بیاوری .. نه بیشتر نه کمتر

سکوت یعنی

ترانه داد بزند : آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ

و تو آن را ننویسی

از بس که درد ، صدا دار است و حروف صدا دار

خوانده میشود اما

نوشته نمیشود

....

من به انضمام درد هایم ... گریه میکنم انفرادی

و امثال تو، سلول به سلولِ تنشان را به یک سکس گروهی میببخشند

گناه من است نه تو

که گریه ، گروهی نمیشود

گناه من است ... نه تو ..........

پیکت را بالا بگیر و

مرا از پا بینداز

بینداز به گریه

و به سلامتی ِ فاحشه های شهر بخور

که هیچ کس جز خودشان را نخواهند فروخت ....

بی خیالی اگر جرم بود ، یکی یقه ی خدا را میگرفت

هه ... بی خیال

آقای عکاس ... حالا که داریم دور ِ هم از پس ِ این زندگی بر میاییم

یک عکس دسته جمعی بگیر ...



نظرات 20 + ارسال نظر
reza 1390/12/26 ساعت 04:43 ب.ظ http://blacklife.blogsky.com/

بزارید اولین نظر رو خودم بدم/ چقدر از این قسمتش خوشم اومد

"و به سلامتی ِ فاحشه های شهر بخور

که هیچ کس جز خودشان را نخواهند فروخت ...."

آزاده 1390/12/26 ساعت 04:50 ب.ظ

خسته....از حقیقت....از گفته های...نمی شه گفت گفته...

مائده 1390/12/26 ساعت 09:33 ب.ظ

"و به سلامتی ِ فاحشه های شهر بخور

که هیچ کس جز خودشان را نخواهند فروخت ........

اقا رضا نبینم غم تــــــــــــــــــــــــو ....

nasim 1390/12/26 ساعت 11:14 ب.ظ http://ataalmataal.blogfa.com

کسی هرگز صدای فریادهای ما را نشنید
و ما داد زدیم
و داد زدیم
و داااااااااااااااااااااااااااد زدیم

آری حروف صدادار خوانده می شوند اما نوشته نمی شوند...

سمیرا 1390/12/27 ساعت 06:42 ق.ظ

عاشق متنای زیباتم

تنها 1390/12/27 ساعت 02:44 ب.ظ

اینقدر قشنگه که نمیتونم چیزی بگم!

محمد 1390/12/28 ساعت 12:51 ب.ظ

فریاد هایی که از ترس ِ سیلی

تن به ابتذال ِ نجوا شدن داده اند

من یکی به انضمام ِ درد هایم آنقدر حرف خورده ام

که سیر شده باشم

واقعا متن هاتون عالیه که ادمو به هپروت میبره
پیکت رو بالا ببر و مست شو

نسرین 1390/12/28 ساعت 05:59 ب.ظ

خوب بود داش رضا نخسته

شیرین 1391/01/05 ساعت 01:35 ب.ظ

حرفی برای گفتن ندارم!

متین 1391/01/06 ساعت 12:55 ق.ظ

سلام.سال نوتون مبارک.امیدوارم سالی پراز خوشی وشادی داشته باشید.واقعا شما یکی از بهترین وبلاگ ها رودارید.از شعر های زیبای شما سپاسگزارم

سلام.
واقعا زیبا بود ... نمیدونم چه جوری حسی که بعد از خوندنش بهم دادی رو بیان کنم !
راستی سال جدید مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشی . همراه با موفقیت های زیاد و سلامتی و رسیدن به آرزوهای قشنگت...
سربلند باشی و سبز

jullub 1391/01/07 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام
سال نو مبارکه . با آرزوی بهترین ها براتون .
وبلاگتون عالیه

واقعا زیبا بود . مرسی مرسی

غزاله 1391/01/07 ساعت 11:15 ق.ظ

میروم تا در میخانه کمی مست کنم
جرعه ای بالا ببرم انچه نبایست بکنم !
انقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکند........

sadra 1391/01/25 ساعت 11:25 ب.ظ

hameye neveshtehatoon aliye makhsoosan in vaghean merccccccc

یه غریبه 1391/03/11 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام واقا عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود

مهسا 1391/04/17 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.mahsa1391.blogfa.com

وبت خیلی قشنگه
خوشحال میشم به منم یه سری بزنید

فروغ 1391/05/26 ساعت 05:07 ب.ظ

خداوندا تو میدانی در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد انکس که انسان است و از احساس سرشار است.

ندا 1391/06/10 ساعت 07:51 ب.ظ

و ب سلامتی فاحشه های شهر بخور
ک هیچ کس جز خودشان را نخواهند فروخت
عاشق هین قسمتشم
بابا دس خوش
آخرشی داداش

فرهاد21 1391/10/07 ساعت 06:52 ب.ظ

خیلی خوشم اومد ، پر ااز احساس بود،
بی خیالی اگر جرم بود ، یکی یقه ی خدا را میگرفت

ناهید 1391/11/11 ساعت 04:53 ق.ظ

این محشر بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد