هی ....
فلانی ...
با توام...
قھر نکن
کمی مھربان باش
اگر خواستی
کمی ھم نزدیکتر بیا
کمی بخند
......بوسه ھم پیشکش!!
از روزگار بگو
شاعری کن
مثلا از خودت بگو، گل رویت
بلند بخند و دستانت را رویت بگذار
بگذار من
منّت آفتاب پنھان پشت دستانت را بکشم
از گل بگو
از بوسه و باران
به کسی چه مربوط ھست
که بین ما چه گذشته بود!
از عشق بگو
از خودمان.....!!
فوق العاده ست... بسیار زیباست
یه رازی توی نوشته هات هست که هر کی میاد اینجا خیلی زود درگیر احساس تو میشه...
خیلی بهشون رنگ و لعاب آنچنانی نمیدی خیلی کلمات رو
نمی پیچونی!
تو می تونی به سادگی با واژه ها احساست رو یبان می کنی و شاید همین سادگی کلامته که آدم رو جادو می کنه...!!
( یا شاید هم مهره مار داری رفیق!! آخه انگار همه رو خیلی زود به خودت وابسته می کنی ...)
خیلییییییییییییییییییییییییی ناااااااااااااااااااااااز بووووووووووووووووود!