چنانکه دست گدایی شبانه می
لرزد
دلم برای تو ای بی نشانه می لرزد
هنوز کوچه به کوچه ،حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه می
لرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه می
لرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه می کوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه
می لرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه می
لرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه می لرزد
ز من شکیب مجو ، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه می لرزد
میلاد عرفان پور/ برگرفته از وبلاگ آیات غمزه
درود بر شما
کتاب جدید به نام "چند قدم مانده به حرف حساب" مجموعه کاریکلماتور و جملات طنز توسط نشر افراز در محل نمایشگاه تهران عرضه خواهد شد.
نمایشگاه کتاب تهران ، راهروی 6 غرفه شماره 10
با مقدمه استاد محمد رضا عالی پیام (هالو )
۲۲ اردیبهشت در محل غرفه در خدمت دوستان هستم
شاد و پاینده باشید
عالی بود