چقدر ثانیـــه ها نامــــردند
گفته بودند که برمی گردند
برنگشتند و پس از رفتن شان
بی جهت عقربه ها می گردند
نه به چشمم افقی بخشیدند
نــه ز بغضــم گرهی وا کردنـد
لحظه ها ، ثانیه های موهوم
لحظه ها فاصله هایی سردند
ز چه رو سبز بنامم به دروغ
لحظه هایی که یکایک زردند
بـگـــذاریـد ز پیــشــم بـــرونـــد
لحظه هایی که همه بی دردند
قشنگه
سلام
این غزل بسیار زیبا سروده ی آقای ظاهر سارایی از اساتید و شاعران استان ایلام هستش
با تشکر