یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

یادداشت های روزانه یک دیوانــه

متن های عاشقانه,اشعار عاشقانه,تک بیتی عاشقانه,دوبیتی عاشقانه,جملات زیبا,جملات قصار,اس ام اس عاشقانه,sms عاشقانه

دل دیوانه

دوباره در دلم آتش فتاده
شرارعشق زد درمن جوانه
به خیسی میگراید پیکر من
زخواهش های بی حد شبانه
شبانگاهان ز من میخواهد این دل
که خود را من به آغوشش فشانم
شود خورشید و من سیاره او
شمیم عشق بر جانم نشانم
بدو گفتم که تزویر است تزویر
دل من ساده هستی ساده هستی
چنان پاکی که با اندک محبت
به خود یوغ وفاداری ببستی
دل من چون که پروا نیست در تو
به سر حد جنونم میکشانی
زبهر عشق پوچی باز آخر
به آه و اشک و خونم میکشانی
مشو لب تشنه عشقی خیالی
مگو من بی تو آبم پوچ هستم
که او در چشم تو عشق است لیکن
نمیدانی که من از او شکستم
شکافی که اینک اندر سینه توست
ز زخم خنجر او گشته اینسون
زخودخواهی صد رنگ غرورش
تو را بفشرده در دریایی از خون
بیا ای دل تو امشب دست بردار
از این عشق دروغی و ریاکار
بساز و خود بسوزان در غم عشق
که تقدیرت چنین است قلب خونبار.

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر 1393/10/05 ساعت 02:43 ق.ظ

Liiiiiiiiiiiiiik

علی 1397/07/13 ساعت 06:40 ق.ظ

از خوندن این شعر خیلی لذت بردم
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد